کلمه جو
صفحه اصلی

insolvable


معنی : حل نشدنی
معانی دیگر : غیرقابل حل، گشودناپذیر، نامحلول، غیر قابل تبدیل به پول نقد

انگلیسی به فارسی

حل نشدنی، غیر قابل تبدیل به پول نقد


غیر قابل تحمل، حل نشدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: insolvably (adv.), insolvability (n.)
• : تعریف: impossible to solve; insoluble.
متضاد: soluble

• impossible to solve, unexplainable; insoluble, cannot be dissolved

مترادف و متضاد

حل نشدنی (صفت)
irresolvable, indissoluble, inextricable, insoluble, unsolved, insolvable

جملات نمونه

1. These two factors combined to make the problem insolvable.
[ترجمه ترگمان]این دو عامل با هم ترکیب شدند تا مشکل را حل کنند
[ترجمه گوگل]این دو عامل برای حل مساله غیرقابل حل هستند

2. Kieslowski handles the most insolvable ethical dilemma here.
[ترجمه ترگمان]Kieslowski در اینجا most مشکل اخلاقی را حل می کند
[ترجمه گوگل]Kieslowski معضل اخلاقی غیر قابل حل را در اینجا حل می کند

3. There are some insolvable problems facing the music education in regular schools. There is a popular saying that students are fond of music but take no interest in music lessons.
[ترجمه ترگمان]در مدارس معمولی مشکلات بسیاری وجود دارد که با آموزش موسیقی مواجه هستند یک ضرب المثل معروف وجود دارد که دانش آموزان به موسیقی علاقه دارند اما علاقه ای به درس های موسیقی ندارند
[ترجمه گوگل]برخی از مشکلات غیر قابل حل در آموزش و پرورش موسیقی در مدارس به طور منظم وجود دارد گفته می شود که دانشجویان موسیقی را دوست دارند اما در درس های موسیقی علاقه ای ندارند

4. Pigment is insolvable. So choose the ink which is easily dispersable.
[ترجمه ترگمان]Pigment insolvable است بنابراین جوهر را انتخاب کنید که به راحتی قابل ویرایش است
[ترجمه گوگل]رنگدانه غیر قابل تحمل است بنابراین جوهر را انتخاب کنید که به آسانی قابل پراکندگی باشد

5. Von Neumann was particularly interested in seeing if he could develop optimal strategies for these kinds of mutual games, because at first glance they seemed almost insolvable in theory.
[ترجمه ترگمان](وون نیومن)به ویژه علاقمند به این بود که ببیند می تواند استراتژی های بهینه برای این نوع بازی متقابل را توسعه دهد، زیرا در نگاه اول به نظر می رسد که آن ها تقریبا در تئوری insolvable
[ترجمه گوگل]فون نویمان به ویژه علاقه مند بود که ببیند آیا می تواند راهبردهای بهینه ای برای این نوع بازی های دوطرف ایجاد کند، چرا که در نگاه اول، آنها در نظریه تقریبا غیر قابل پیش بینی بودند

6. As an ethical concept, the metaphysical concept of "fidelity" tries to fetter translation onto the two poles of "faithful" and "unfaithful", thus incurring a number of insolvable problems.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مفهوم اخلاقی، مفهوم متافیزیکی \"وفاداری\" تلاش می کند تا ترجمه را بر روی دو قطب \"وفاداری\" و \"خیانت\" انتقال دهد، در نتیجه تعدادی از مشکلات insolvable را تحمیل می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مفهوم اخلاقی، مفهوم متافیزیکی «وفاداری» تلاش می کند تا ترجمه را بر روی دو قطب «وفادار» و «بی اعتمادی» تحمیل کند، و به همین دلیل تعداد زیادی از مشکلات ناخوشایند را متحمل می شود


کلمات دیگر: