1. a den of iniquity
لانه ی شرارت
2. The writer reflects on human injustice and iniquity.
[ترجمه ترگمان]نویسنده درباره بی عدالتی انسانی و شرارت سخن می گوید
[ترجمه گوگل]نویسنده بر روی بی عدالتی و گناه انسان استوار است
3. They were trying to protect their son from iniquity.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کردند از son محافظت کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی داشتند از پسرش از گناه محافظت کنند
4. From their callous hearts comes iniquity; the evil conceits of their minds know no limits.
[ترجمه ترگمان]از قلب های بی عاطفه و عاری از شرارت، تخیلات شیطانی ذهن آن ها هیچ محدودیتی ندارد
[ترجمه گوگل]از دلخوشی هایشان، گناهانشان می آید؛ فضایل شرارت ذهن آنها هیچ محدودیتی نمی دانند
5. A real den of iniquity it's divided up into several little catacombs.
[ترجمه ترگمان]یک لانه شیطانی در چند تا دخمه کوچک به هم تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]یک حقیقت انسانی آن را به چند قطعه کوچک تقسیم می کند
6. Cranston loved this place, a veritable den of iniquity but one which sold good ales, fine wine and delicious food.
[ترجمه ترگمان]کرنستن این محل را دوست داشت، یک کنام واقعی شرارت، اما یک کدو متون خوب، شراب خوب و غذای خوش مزه
[ترجمه گوگل]کرانستون این مکان را دوست داشت، یک دروغ واقعی از گناه است، اما یکی از آن ها فروش خوبی را، شراب خوب و غذای خوشمزه داشت
7. Who build Zion by bloodshed And Jerusalem by iniquity.
[ترجمه ترگمان]چه کسی صهیون را از خونریزی و اورشلیم به وسیله شرارت ساخته؟
[ترجمه گوگل]چه کسی صهیون را با خونریزی و بیت المقدس ساخته است؟
8. Then shall the man be guiltless from iniquity, and this woman shall bear her iniquity.
[ترجمه ترگمان]پس این زن از شرارت در امان خواهد بود و این زن شرارت او را تحمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سپس مرد از گناه بی گناه می شود و این زن گناه خود را می کشد
9. Why dost thou show me iniquity, and look upon perverseness ? for destruction and violence are before me; and there is strife, and contention riseth up.
[ترجمه ترگمان]چرا به من شرارت نشان می دهی؟ و به perverseness نگاه می کنی؟ برای نابود کردن و خشونت در مقابل من است و درگیری و بحث و بحث در پیش است
[ترجمه گوگل]چرا گناه من را به من نشان بدهی و بر انگیختگی نگاه کنی؟ برای تخریب و خشونت پیش از من هستم و نزاع وجود دارد و محکومیت بالا می رود
10. Scripture: "I will forgive their iniquity, and I will remember their sin no more. "—JER. xxxi. 3
[ترجمه ترگمان]کتاب مقدس: \" من will را خواهم بخشید، و گناه آن ها را نه بیشتر به خاطر خواهم سپرد \" xxxi ۳
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس: 'من گناهان خود را ببخش، و گناه خود را بیشتر به یاد داشته باشید جیر xxxi 3
11. It was a sink of iniquity.
[ترجمه ترگمان]غرق در شرارت بود
[ترجمه گوگل]این غرق گناه بود
12. But was rebuked for his iniquity: the dumb ass speaking with man's voice forbad the madness of the prophet.
[ترجمه ترگمان]اما به خاطر iniquity او را سرزنش کرد: احمق احمق که با صدای مردانه حرف می زد، دیوانه پیامبر بود
[ترجمه گوگل]اما برای گناه او بازجو بود: الاغ ناله با صدای مردانه جنون پیامبر را ممنوع کرد
13. A disco isn't exactly a den of iniquity.
[ترجمه ترگمان]دیسکو دقیقا یک کنام شرارت نیست
[ترجمه گوگل]دیسکو دقیقا یک دروغ گناه نیست
14. For I will declare mine iniquity ; I be sorry for my sin.
[ترجمه ترگمان]زیرا گناه من را اعلام خواهم کرد و از گناه خود پشیمان خواهم شد
[ترجمه گوگل]زیرا من گناهانم را اعلام خواهم کرد متاسفم برای گناه من
15. He thought of New York as a den of iniquity.
[ترجمه ترگمان]به نیویورک به عنوان کنام شرارت در نظر گرفته بود
[ترجمه گوگل]او از نیویورک به عنوان یک جرم گناه فکر کرد