کلمه جو
صفحه اصلی

execrable


معنی : زشت، مکروه، نفرت انگیز
معانی دیگر : جنس بد، گند، بنجل، بد، واخورده، تنفرانگیز، بیزارکننده، ملعون

انگلیسی به فارسی

مکروه، زشت، نفرت انگیز، مکروه، زشت، نفرت انگیز


رانده و دورشده، ناپسند، نفرت‌انگیز، زشت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: execrably (adv.), execrableness (n.)
(1) تعریف: of very poor quality; extremely inferior.
متضاد: excellent
مشابه: abominable

- This is an execrable wine that should never have been served to the guests.
[ترجمه ترگمان] این یک شراب نفرت انگیز است که هرگز نباید به مهمانان داده شود
[ترجمه گوگل] این یک شراب سوزاننده است که هرگز نباید به مهمانان خدمت کرد

(2) تعریف: worthy of hatred or disgust; loathsome; detestable.
متضاد: admirable
مشابه: abominable, atrocious, beastly, despicable, heinous, loathsome, odious, sickening

- He should receive the harshest penalty the state can inflict for such an execrable crime.
[ترجمه ترگمان] او باید سخت ترین مجازاتی را که دولت می تواند به چنین جنایت نفرت انگیز تحمیل کند، بپذیرد
[ترجمه گوگل] او باید سخت ترین مجازات را که دولت می تواند برای چنین جرمی مجرمان اعمال کند، دریافت می کند

• despicable, abominable; very bad
if you say that something is execrable, you mean that it is very bad or very unpleasant; a formal word.

مترادف و متضاد

زشت (صفت)
abhorrent, heinous, hideous, nefarious, bawdy, ugly, bad, obscene, abominable, execrable, gross, scurrilous, rude, offensive, awry, nasty, contumelious, awkward, black, unfavorable, flagrant, maladroit, backhand, ungainly, dirty, horrid, gash, unpleasant, fulsome, disgusting, invidious, ham-handed, heavy-handed, homely, ill-favored, ill-favoured, pocky, uncouth, ungraceful, unhandsome

مکروه (صفت)
abhorrent, abominable, detestable, execrable

نفرت انگیز (صفت)
detestable, execrable, obnoxious, blasted, gruesome, forbidding, odious, horrid, loathsome, invidious, loathly

horrible, sickening


Synonyms: abhorrent, abominable, accursed, atrocious, confounded, cursed, damnable, defective, deplorable, despicable, detestable, disgusting, foul, hateful, heinous, horrific, loathsome, low, monstrous, nauseous, obnoxious, odious, offensive, repulsive, revolting, vile, wretched


Antonyms: nice, pleasant


جملات نمونه

1. execrable verse
شعر بد

2. She's always had execrable taste in men.
[ترجمه ترگمان]همیشه ذوق و سلیقه عجیبی در مردها دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه در معرض طعم و ماندگی در مردان است

3. What an execrable meal!
[ترجمه ترگمان]چه غذای نفرت انگیز!
[ترجمه گوگل]یک وعده غذایی مجرمانه!

4. He stood at the desk, labouring in his execrable handwriting.
[ترجمه ترگمان]او پشت میز ایستاده بود و با خط نفرت انگیز خود کلنجار می رفت
[ترجمه گوگل]او در کنار میز نشسته بود و در دست نوشته های دستگیرش کار می کرد

5. Digging locale's environment is execrable, so it is unsuitable for operator's fieldwork.
[ترجمه ترگمان]محیط منطقه Digging هم نفرت انگیز است، به همین دلیل برای کار عملی اپراتور نامناسب است
[ترجمه گوگل]محیط کاوش محیط زیست، قابل تحمل است، بنابراین برای انجام کار میدانی اپراتور مناسب نیست

6. An execrable place in the winter, Paris!
[ترجمه ترگمان]یک جای نفرت انگیز در زمستان، پاریس!
[ترجمه گوگل]یک مکان قابل تحمل در زمستان، پاریس!

7. His coats were execrable.
[ترجمه پریسا] کت های او زننده بود ( منظور زشت و زننده )
[ترجمه ترگمان]His نفرت انگیز بود
[ترجمه گوگل]کتهای او کتک خورده بود

8. Convenience is, however, in all affairs of life, an execrable test of value.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در همه امور زندگی، در همه امور، یک آزمون نفرت انگیز از ارزش وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، راحتی در تمام امور زندگی، یک آزمون ارزشمندی است

9. Accusing us of being disloyal to cover his own sorry behavior is truly execrable.
[ترجمه ترگمان]این که ما را وادار خواهیم کرد که بی وفایی خود را از دست بدهیم و رفتار پشیمان خود را پنهان کنیم واقعا نفرت انگیز است
[ترجمه گوگل]اتهام ما نسبت به ناکارآمدی برای پوشش رفتار متاسفانه او، واقعا قابل تحمل است

10. To Western ears, the wind playing in the slow movement will probably sound execrable.
[ترجمه ترگمان]به گوش غرب، باد که در حرکت کند به گوش می رسد احتمالا بسیار نفرت انگیز خواهد بود
[ترجمه گوگل]گوشهای غربی، باد بازی در جنبش آهسته، احتمالا صدا را تحقیر خواهد کرد

11. On what foundation does your bold, mad, pitiable, and execrable arrogance rest?
[ترجمه ترگمان]بر پایه چه پایه، بی باک، رقت انگیز و arrogance نفرت انگیز شما چه می کند؟
[ترجمه گوگل]در چه پایه ای استراحت متکبر، دیوانه، ترسناک، و تحقیرآمیز سوگند یاد می کند؟

12. Telerobot system can be widely used in high altitude exploration, deep-ocean exploitation, remote task or dangerous and execrable task environment.
[ترجمه ترگمان]سیستم Telerobot می تواند به طور گسترده در اکتشاف ارتفاع بالا، بهره برداری عمیق از اقیانوس، عملیات دور افتاده یا خطرناک و تاریک کار مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]سیستم Telerobot می تواند به طور گسترده ای در اکتشافات ارتفاع بالا، استثمار عمیق اقیانوس، وظیفه از راه دور و یا محیط کار خطرناک و خسته کننده استفاده می شود

execrable verse

شعر بد


پیشنهاد کاربران

بسیار بد، نفرت انگیز،
Extremely bad, awful appalling، detestable, unpleasant

If you feel certain you are about to watch an execrable movie, you will be pleasantly surprised



کلمات دیگر: