کلمه جو
صفحه اصلی

foppish


معنی : خود نما، جلف
معانی دیگر : جلف، خود نما

انگلیسی به فارسی

جلف، خود نما


foppish، خود نما، جلف


انگلیسی به انگلیسی

• vain, foolish, conceited
a man who is foppish is vain and dresses in fancy, elegant clothes; an old-fashioned word, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

خود نما (صفت)
airy, showy, ostentatious, posing, sparking, foppish, blatant, cocky, jaunty, grandstanding, hot-shot, la-di-da, posturing, priggish

جلف (صفت)
sporty, foppish, rank, gaudy, jaunty, racy, tawdry

dapper


Synonyms: dandified, natty, vain, fashionable


جملات نمونه

1. Men aren't afraid to be soft, girly and foppish and celebrate the inner life.
[ترجمه ترگمان]مردان از آن می ترسند که نرم، دخترانه و زیبا باشند و زندگی درونی خود را جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]مردان نگران نیستند که نرم، جادوگر و فوپیک باشند و زندگی درونی را جشن بگیرند

2. He wore a foppish hat, making him easy to find.
[ترجمه ترگمان]کلاه خودی به سر داشت که برایش آسان بود
[ترجمه گوگل]او یک کلاه فربه داشت، و او را آسان برای پیدا کردن

3. Why foppish oneself, make himself so heavy, so tired?
[ترجمه ترگمان]چرا خود را این قدر خسته و خسته جلوه می دهد؟
[ترجمه گوگل]چرا خودت را خلق می کنی، خودت را خیلی سنگین، خسته کنی؟

4. Gone was LeBlanc's trademark dark foppish fringe, replaced by a greying head of salt - and - pepper hair.
[ترجمه ترگمان]Gone به عنوان ریشه های سبز تیره دیده می شود و با یک سری موی خاکستری که موهای فلفل نمکی و فلفل نمکی جایگزین آن می شود جایگزین شده است
[ترجمه گوگل]رگه های مارمولک تاریک LeBlanc را از دست داد، که به صورت سرخ شده از موهای نمکی و فلفل جایگزین شده است

5. You find a young boy wearing a foppish magician's hat and a robe that is much too large for him.
[ترجمه ترگمان]یک پسر جوان را که کلاه یک جادوگر ساده به تن دارد و ردایی به تن دارد که برای او بسیار بزرگ است
[ترجمه گوگل]شما یک پسر جوان را با پوشیدن کلاه شعبده باز فتوپیش و یک لباس که برای او خیلی بزرگ است پیدا می کنید

6. She thought him insipid, silly, stupid, useless, foppish, displeasing, impertinent, and extremely ugly.
[ترجمه ترگمان]او را بی مزه، احمقانه، احمقانه، بی فایده، ناخوشایند، گستاخ و بی نهایت زشت می یافت
[ترجمه گوگل]او فکر کرد او ناخوشایند، احمقانه، احمقانه، بی فایده، فریبنده، ناخوشایند، غم انگیز و بسیار زشت است

7. He stood out because he wore a foppish hat, making him easy to find.
[ترجمه ترگمان]او بیرون ایستاده بود، چون کلاهی بر سر داشت که برایش آسان بود
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، زیرا او کلاه فتوپیش را پوشید و او را پیدا کرد

8. Happiness is not fond of noisy foppish rococo ,[sentence dictionary] it often comes in dim middle. . . . . .
[ترجمه ترگمان]شادی به سبک روکوکو به سبک روکوکو و فرهنگ لغت (جمله فرهنگ لغت)که اغلب در نیمه تاریکی قرار دارد، نیست
[ترجمه گوگل]خوشبختی از روکوو فوپیس سرگردان نیست، [فرهنگ لغت جمله] آن اغلب در وسط کمرنگ می آید

9. The one who killed Emma was herself, her illusion and her heart to pursue a foppish life.
[ترجمه ترگمان]کسی که اما را کشت، خودش بود، توهم و دلش می خواست یک زندگی جلف را دنبال کند
[ترجمه گوگل]کسی که قلب خود را کشت، خودش بود، توهم و قلب او برای پیگیری زندگی ناپایدار

10. It all reminded me a little of Bradford, but without any of the foppish glamour often associated with my Yorkshire birthplace.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به من یک کمی از برادفورد را یادآوری کرد، اما بدون هیچ کدام از این glamour که به محل تولد Yorkshire من مربوط می شود
[ترجمه گوگل]این همه به من کمی از برادفورد یادآوری کرد، اما بدون هیچ زحماتی که اغلب در محل تولد یورکشایر من وجود داشت

11. The style of creation of Poems of Huan Shang, whose main characteristics are foppish and colorful, depended on the contents represented in his works.
[ترجمه ترگمان]سبک خلق اشعار \"Poems\"، که ویژگی های اصلی آن جلف و رنگی است، وابسته به محتوای موجود در آثار او است
[ترجمه گوگل]سبک ایجاد اشعار هوان شانگ که خصوصیات اصلی آنها رنگ و بوی نامطبوع است، به مطالب مندرج در آثار او بستگی دارد

12. For much of this decade, the older men who drove this country to the top of the economic league tables have looked on in bewilderment at the foppish antics of the generation below.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از این دهه، مردان مسن تر که این کشور را به صدر جدول لیگ برتر سوق می دادند، با حیرت به کاره ای بی هوده و جلف نسل پایین نگاه کردند
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از این دهه، مردان مسن تر که این کشور را به بالای جدول لیگ های اقتصادی سوق دادند، در نگرانی های ناشی از نسل های پایین تر از آن دیده می شوند


کلمات دیگر: