کلمه جو
صفحه اصلی

photic


معنی : وابسته به تولید نور، نورزی، وابسته به نور و روشنایی
معانی دیگر : وابسته به نور، نوری، رخشی

انگلیسی به فارسی

نورزی، نوری، وابسته به نور وروشنایی، وابسته به تولید نور


عجیب و غریب، وابسته به تولید نور، نورزی، وابسته به نور و روشنایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to light.

(2) تعریف: pertaining to the production of light by, or the effect of light upon, living organisms.

• of light, pertaining to light

مترادف و متضاد

وابسته به تولید نور (صفت)
photic

نورزی (صفت)
photic, photobiotic

وابسته به نور و روشنایی (صفت)
photic

جملات نمونه

1. Photic stimulation increases the occurrence of spike, or spike and wave, discharges in some patients with generalized epilepsy.
[ترجمه ترگمان]تحریک Photic وقوع سیخ یا موج و موج، تخلیه در برخی از بیماران مبتلا به صرع تعمیم یافته را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]تحریک فصلی موجب افزایش میزان اسپایک یا اسپایک و موج در برخی از بیماران مبتلا به صرع عمومی می شود

2. Keep track of what photic, adjustable surface and the darkened face.
[ترجمه ترگمان]مسیر what، سطح قابل تنظیم و صورت تاریک را دنبال کنید
[ترجمه گوگل]پیگیری آنچه که ظریف، سطح قابل تنظیم و چهره تاریک است را دنبال کنید

3. Most marine plants can live only in the photic zone.
[ترجمه ترگمان]بیشتر گیاهان دریایی می توانند تنها در منطقه photic زندگی کنند
[ترجمه گوگل]اکثر گیاهان دریایی تنها در ناحیه لگن زندگی می کنند

4. MethodsThe principle of the comparison of the photic intensities that the two photoresistors incept is adopted, and is combined with precise data processing.
[ترجمه ترگمان]اصل MethodsThe در مقایسه با شدت های متوسط که دو photoresistors incept اتخاذ می شوند، با پردازش دقیق داده ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]روشها: اصل مقایسه مقادیر افکتی که دو فکتور گیرنده عکس گرفته شده است و با پردازش دقیق داده ترکیب شده است

5. PURPOSE: In search of the mechanism for photic retinal injury.
[ترجمه ترگمان]هدف: در جستجوی مکانیسم آسیب شبکیه
[ترجمه گوگل]هدف: در جستجوی مکانیسم آسیب شبکیه چشم

6. The creep strain of nonwoven geotextiles is measured by using the method of photic leverage.
[ترجمه ترگمان]کرنش خزش of geotextiles با استفاده از روش of photic اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]سویه خزش از geotextiles غیر بافته شده با استفاده از روش اهرم فتوگانه اندازه گیری می شود

7. It will be better if metal modified apatite is covered by photic organic film substantially.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که آپاتیت اصلاح شده فلزی به طور قابل توجهی توسط photic organic پوشانده شود، بهتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]بهتر است اگر آپاتیت اصلاح شده فلزی به طور قابل ملاحظه ای با فیلم های آلومینیومی پوشیده شده باشد

8. Coenzyme Q10 plays an important role in preventing the photic injury of retina and optic cell apoptosis.
[ترجمه ترگمان]Coenzyme Q۱۰ نقش مهمی در جلوگیری از آسیب photic شبکیه چشم و آپوپتوز سلول بینایی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]کوآنزیم Q10 نقش مهمی در جلوگیری از آسیب دیدگی شبکیه و آپوپتوز سلول های اپتیکی دارد

9. Conclusion: electro - acpuncture is one kind of nonphotic zeitgeber . It may modulate the phase - shifting of photic stimuli.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: الکترو - یکی از انواع nonphotic zeitgeber است آن ممکن است تغییر فاز محرک photic را تعدیل کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تصویربرداری الکترومغناطیسی یک نوع ژئوتیبر غیرفاتیک است این ممکن است فاز تغییر محرک های فضایی را مدوله کند

پیشنهاد کاربران

[زیست شناسی]

آفتاب خور ، روشنایی دار ، روشنایی رِس ، نوررِس


کلمات دیگر: