کلمه جو
صفحه اصلی

evangelical


معنی : انجیلی، مژده دهنده، پروتستان
معانی دیگر : وابسته به یا بر طبق چهار کتاب اول انجیل (که به آن انجیل عهد جدید یا new testament هم می گویند)، وابسته به برخی فرقه های پروتستان مانند متودیست و باپ تیست که ایمان ژرف را از کار نیک و انجام مراسم و تکالیف مذهبی مهمتر می دانند، (e بزرگ) عنوان برخی کلیساهایی که از نظریه ی فوق الذکر پیروی می کنند، وابسته به شعبه ی low church، (وابسته به تبلیغ و تبشیر مذهبی) بشارتی، مبشری، مژدگانی، مژده ای، پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو

انگلیسی به فارسی

( evangelic =) انجیلی، پروتستان، پیرو این عقیده که رستگاری و نجات در اثر ایمان به مسیح به‌دست می‌آید نه در اثر کردار و اعمال نیکو، مژده‌دهنده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: relating to or according to the Christian gospel, esp. the four Gospels.

(2) تعریف: being or relating to a Protestant church that emphasizes the authority of the Bible rather than that of the church as an institution, and the primacy of faith as opposed to works.

(3) تعریف: zealously devoted to a cause.
اسم ( noun )
مشتقات: evangelically (adv.), evangelicalism (n.)
• : تعریف: a person who embraces evangelical doctrines.

• one who believes in the teachings set forth in the new testament
of the gospel, of the message of salvation contained in the new testament
people and beliefs that are evangelical are christian and emphasize the importance of the four gospels of the new testament.

مترادف و متضاد

انجیلی (صفت)
evangelic, evangelical

مژده دهنده (صفت)
evangelic, evangelical

پروتستان (صفت)
evangelic, evangelical

fundamentalist


Synonyms: apostolic, evangelic, orthodox, pious, scriptural, divine, religious, Christian


characterized by missionary zeal


Synonyms: evangelistic, proselytizing, zealous, fervent, religious


جملات نمونه

1. He took up the cause with evangelical fervour.
[ترجمه ترگمان]او علت شور و شوق مرا با شور و شوق و شور و شوق از دست داد
[ترجمه گوگل]او علت را با توجه به انحصارگرایانه درگیر کرد

2. He took up the cause with evangelical fervor.
[ترجمه ترگمان]او علت شور و حرارت مذهبی را با خودش در میان گذاشت
[ترجمه گوگل]او علت را با توجه به انحصارگرایانه درگیر کرد

3. The new Archbishop is an evangelical.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم جدید یک انجیلی است
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم جدید انجیلی است

4. With almost evangelical fervour, Marks warns against deliberately seeking a tan.
[ترجمه ترگمان]مارک با شور و شوق بسیار انجیلی در مورد اینکه به عمد به دنبال برنزه شدن می گردد، هشدار می دهد
[ترجمه گوگل]مارکس با تقریبا انحصارگرا، هشدار می دهد که عمدا به دنبال خورشید می آید

5. He delivered his speech with evangelical fervour.
[ترجمه ترگمان]او نطق خود را با شور و حرارت مذهبی به پایان رساند
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را با آرامش انجیلی تحویل داد

6. Nevertheless they were considerably more evangelical at the turn of the century than they are now.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، در این اواخر بیش از آنچه اکنون وجود دارند، به طور قابل ملاحظه ای انجیلی بودند
[ترجمه گوگل]با این وجود آنها در نوبت قرن بطور قابل توجهی بیشتر از آنچه در حال حاضر هستند، انعطاف پذیر هستند

7. Evangelical Christianity has been gaining ground since the Second World War.
[ترجمه ترگمان]مسیحیت انجیلی از زمان جنگ جهانی دوم در حال پیشرفت بوده است
[ترجمه گوگل]مسیحیت انجیلی از زمان جنگ جهانی دوم به دست آورد

8. Evangelical and charismatic church seem to be more successful in bring adults to faith.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد کلیسای Evangelical و charismatic در آوردن افراد بالغ به دین موفق تر عمل می کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کلیسای انجیلی و کارزماتیک در برداشتن افراد بالغ به ایمان موفق تر است

9. One exception, however, is the growing number of evangelical churches, which are very active in radio and television.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک استثنا تعداد رو به رشد کلیساهای انجیلی است که در رادیو و تلویزیون بسیار فعال هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، یک استثنا، تعداد روزافزون کلیساهای انجیلی است که در رادیو و تلویزیون بسیار فعال هستند

10. In numerous races, evangelical voters were of decisive influence in deciding the outcome.
[ترجمه ترگمان]در مسابقات متعدد، رای دهندگان انجیلی در تصمیم گیری درباره نتیجه تاثیر قاطعی داشتند
[ترجمه گوگل]در مسابقات متعدد، رای دهندگان انجیلی از تاثیر تعیین کننده ای در تصمیم گیری در نتیجه برخوردار بودند

11. The era ended in reaction: evangelical, political, romantic, conformist.
[ترجمه ترگمان]این دوره در واکنش به این مساله خاتمه یافت: انجیلی، سیاسی، رمانتیک، conformist
[ترجمه گوگل]این دوره در واکنش به پایان رسید: انجیلی، سیاسی، عاشقانه، متمدن

12. He spoke with evangelical fervour.
[ترجمه ترگمان]او با شور و حرارت مذهبی صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او با احساسات انجیلی صحبت کرد

13. I had been four years at an evangelical theological college but no one had ever put it like that to me.
[ترجمه ترگمان]من چهار سال در یک دانشکده علوم دینی مذهبی بودم، اما هیچ کس آن را به من نمی داد
[ترجمه گوگل]من چهار سال در کالج الهیات انجیلی بوده ام، اما هیچ کس تا به حال برای من چنین چیزی ننوشته است

14. But evangelical anti-abortion voters turned out in droves for Buchanan and the final count was Buchanan Gramm
[ترجمه ترگمان]اما رای دهندگان ضد سقط جنین evangelical به صورت دسته دسته برای بیوکنن و آخرین نفر به نام بیوکنن Gramm، رو به رو شدند
[ترجمه گوگل]اما رای دهندگان انعقاد آمیز ضد سقط جنین برای بوکانان به این نتیجه رسیدند و شمارش نهایی Buchanan Gramm

15. This is where the special evangelical emphasis in the Party becomes interesting.
[ترجمه ترگمان]این جایی است که تاکید ویژه انجیلی در حزب جالب می شود
[ترجمه گوگل]این جایی است که تاکید ویژه انجیلی در حزب جالب توجه است

پیشنهاد کاربران

مسیحیت صهیونیستی. ایوانجلیکال ها شاخه ای از پروتستانیسم هستند که به طور افراطی طرفدار اسرائیل و یهودیان هستند.


کلمات دیگر: