کلمه جو
صفحه اصلی

exhalation


معنی : زفیر
معانی دیگر : بازدم، برون دم، برون دمش، (دود یا گاز و غیره که از چیزی برخیزد یا برون داده شود) برونداده، متصاعد شده، بردمیده، بازدمه، دم براوری، دم براوردن، بخارشدن، تبخیر، بخارنادیده بدبو

انگلیسی به فارسی

استشمام، زفیر


بازدم، برون دم، برون دمش


(دود یا گاز و غیره که از چیزی برخیزد یا برون داده شود) برونداده، برآمده، بردمیده، بازدمه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of exhaling.

(2) تعریف: something that is exhaled, such as a breath or odor.

• act of breathing out

مترادف و متضاد

زفیر (اسم)
exhalation

breathing out


Synonyms: exhaling, expiration, respiration, breath


that which is exhaled


Synonyms: emanation, vapor, air, breath


جملات نمونه

1. the foul exhalation from the marsh
بوی بد متصاعد از باتلاق

2. the soft exhalation of the baby's breath
بازدم ملایم نفس نوزاد

3. Milton let out his breath in a long exhalation.
[ترجمه ترگمان]میلتن نفسی بلند کشید
[ترجمه گوگل]میلتون بیرون کشیدن نفس خود را در عطسه طولانی

4. A pitiful exhalation, an obscurity, a memory.
[ترجمه ترگمان]چه بوی بدی، یک خاطره، یک خاطره
[ترجمه گوگل]عجله وحشتناک، ناامیدی، حافظه

5. Manny said, in a single exhalation, loud enough to be heard but not specifically addressed to anyone.
[ترجمه ترگمان]مانی گفت: در یک چشم به هم زدن به اندازه کافی بلند بود که شنیده شود، اما نه به طور خاصی به کسی اشاره کرد
[ترجمه گوگل]منی گفت، در یک خروج تنها، به اندازه کافی بلند به نظر می رسید، اما به طور خاص به هر کسی نیست

6. The ideal way is with a single, long exhalation, but most of us do not have the lung-power for that.
[ترجمه ترگمان]راه ایده آل با یک exhalation طولانی و طولانی است، اما اکثر ما برای آن قدرت lung نداریم
[ترجمه گوگل]راه ایده آل است با یک استراحت طولانی، اما بسیاری از ما قدرت ریه برای آن وجود ندارد

7. On the exhalation, lift your legs to vertical again, and then inhale.
[ترجمه ترگمان]در عمل بازدم، پاهایتان را به سمت عمودی بالا ببرید و سپس تنفس کنید
[ترجمه گوگل]در بازدم، پاهای خود را دوباره به حالت عمودی بکشید، و سپس به آن بنگرید

8. Gazzer let his breath out in a long exhalation of relief.
[ترجمه ترگمان]نفس راحتی کشید و نفس راحتی کشید
[ترجمه گوگل]گازز اجازه می دهد تا نفس خود را در خروج طولانی از امداد

9. Sedimentation - exhalation siliceous rocks are of great significance in the study of ore deposits.
[ترجمه ترگمان]سنگ sedimentation exhalation در مطالعه رسوبات سنگ معدن از اهمیت زیادی برخوردار است
[ترجمه گوگل]رسوب گذاری - سنگ های سیلیس خروج از معادن سنگین در مطالعه رسوبات سنگین اهمیت زیادی دارند

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

11. On an exhalation, release the weight of your hips into the earth.
[ترجمه ترگمان]هنگام بازدم، وزن باسن خود را در خاک آزاد کنید
[ترجمه گوگل]در حال ظهور، وزن لب های خود را به زمین آزاد کنید

12. Analyzing acetone from exhalation is a new method of diagnosing diabetes fast.
[ترجمه ترگمان]تحلیل استون از exhalation روشی جدید برای تشخیص سریع دیابت است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل استون از خروج از بدن، یک روش جدید تشخیص سریع دیابت است

13. Then, as in Frog Pose an exhalation to lower to the floor slowly and with control.
[ترجمه ترگمان]سپس همانطور که در حالت قورباغه به نظر می رسد که به آرامی و با کنترل بر روی زمین بیفتد
[ترجمه گوگل]سپس، همانطور که در قورباغه، ظاهر شدن به آرامی و با کنترل به طبقه پایین می آید

14. The radon exhalation rate is used as the basic factor of radon geological potential.
[ترجمه ترگمان]رادون به عنوان فاکتور اصلی پتانسیل زمین شناسی رادون مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نرخ استنشاق رادون به عنوان عامل اصلی پتانسیل زمین شناسی رادون استفاده می شود

15. Take a full inhalation and exhalation after each reading.
[ترجمه ترگمان]بعد از هر قرائت یک نفس عمیق و عمیق بکشید
[ترجمه گوگل]پس از هر بار خواندن استنشاق کامل و استشمام

the soft exhalation of the baby's breath

بازدم ملایم نفس نوزاد


the foul exhalation from the marsh

بوی بد متصاعد از باتلاق


the smelly and noisy exhalations of the locomotive

گازهای خروجی بدبو و پرسروصدای لوکوموتیو


پیشنهاد کاربران

exhalation ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برون دمش
تعریف: خروج بخار یا گاز از زمین یا آتشفشان یا ترک یا مانند آن


کلمات دیگر: