کلمه جو
صفحه اصلی

footmark


معنی : جای پا، اثر پا، رد پا
معانی دیگر : رجوع شود به: footprint، footprint : جای پا

انگلیسی به فارسی

پای ثابت، جای پا، اثر پا، رد پا


( footprint =) جای پا، اثر پا، ردپا


انگلیسی به انگلیسی

• footprint, imprint left by a foot or shoe
a footmark is a mark that someone's foot or shoe has made on a surface.

مترادف و متضاد

جای پا (اسم)
trace, foothold, footing, toe, rake, footstep, footprint, vestige, toehold, footmark

اثر پا (اسم)
footprint, footmark

رد پا (اسم)
trace, run, runway, scent, track, footstep, footprint, footmark, spoor, wake

جملات نمونه

1. They came tramping through the kitchen leaving dirty footmarks.
[ترجمه ترگمان]آن ها در آشپزخانه با قدم زدن در آشپزخانه به راه افتادند
[ترجمه گوگل]آنها آمدند و از آشپزخانه خارج شدند

2. No footmarks disturbed the dust, cobwebs hung like festoons and a strange musty smell pervaded the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]اثری از اثر پا در گرد و خاک نبود، تاره ای عنکبوت به صورت festoons و بوی کپک عجیب در فضا پیچیده بود
[ترجمه گوگل]هیچ نشانه ای گرد و غبار را نادیده نگرفت، سیب زمینی ها مانند فستون آویزان شد و بوی غول پیکر عجیب و غریب جو را فرا گرفت

3. The selected series of standard of the footmark measurement has already been proved.
[ترجمه ترگمان]مجموعه انتخابی استاندارد of قبلا اثبات شده است
[ترجمه گوگل]سری انتخاب شده استاندارد معیار پایه قبلا ثابت شده است

4. In spot perambulate, discovered the footmark of similar socks.
[ترجمه ترگمان]در spot، the های مشابه را کشف کرد
[ترجمه گوگل]در نقطه perambulate، پایه جوراب های مشابه را کشف کرد

5. These achievement and honor show his solid footmark one by one.
[ترجمه ترگمان]این موفقیت و افتخار این ردپا را یکی یکی نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]این دستاورد و افتخار یکی از نکات قابل توجه خود را نشان می دهد

6. I like we're saunter and leave a footmark in the beach.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم پیاده برویم و یک ردپا را در ساحل رها کنیم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم که بخوابیم و یک پاکت را در ساحل بگذاریم

7. In his lifetime, with footmark research is companion, experienced single - handed, left a lot of romaunt.
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی او، با تحقیقات footmark، همراه با تجربه و با تجربه ای منحصر به فرد، تعداد زیادی از romaunt باقی مانده است
[ترجمه گوگل]در طول عمر خود، با تحقیقات پاسیومی همراه است، تجربه یک دست، بسیاری از رمانتیک را ترک کرد

8. Objective To study the correlation between stature, avoirdupois and length or width of footmark and fingerprint.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه همبستگی بین قد، ارتفاع و طول یا عرض footmark و اثر انگشت
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ارتباط بین قد، avoiderupois و طول و یا عرض اسکناس و اثر انگشت

9. Objective To study the correlation between stature and the length or width of footmark and fingerprint.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه همبستگی بین قد و طول یا عرض of و اثر انگشت
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین قد و طول و عرض ریشه و اثر انگشت


کلمات دیگر: