کلمه جو
صفحه اصلی

milieu


معنی : اجتماع، محیط، قلمرو، اطراف، دوروبر
معانی دیگر : (به ویژه امور فرهنگی و اجتماعی) محیط، پرگیر، بومگاه

انگلیسی به فارسی

(به‌ویژه امور فرهنگی و اجتماعی) محیط، پرگیر، بومگاه، اجتماع، دور و بر، اطراف


انگلیسی به انگلیسی

• environment, surroundings, social setting; medium; background
the milieu in which you live or work is the group of people that you live or work among; a formal word.

مترادف و متضاد

اجتماع (اسم)
union, muster, collection, assemblage, meeting, aggregation, community, commonwealth, society, assembly, crowd, commonweal, milieu, turn-out

محیط (اسم)
ambiance, environment, surroundings, setting, perimeter, circumference, ambience, sphere, periphery, entourage, circuit, milieu

قلمرو (اسم)
region, dominion, circle, sphere, domain, scope, zone, bourn, territory, bourne, orbit, regality, milieu

اطراف (اسم)
environment, environs, milieu

دوروبر (اسم)
environment, environs, milieu

environment, atmosphere


Synonyms: ambience, ambient, background, bag, climate, element, locale, location, medium, mise-en-scène, nabe, neighborhood, place, scene, setting, space, sphere, surroundings, turf


جملات نمونه

1. milieu therapy
(روانپزشکی) محیط درمانی

2. the historical milieu of this novel
پرگیر (محیط) تاریخی این رمان

3. Proust's work reflected his own social and cultural milieu.
[ترجمه ترگمان]آثار پروست، محیط اجتماعی و اجتماعی او را منعکس می کرد
[ترجمه گوگل]کار پروست منعکس کننده محیط اجتماعی و فرهنگی خود است

4. She never felt happy in a student milieu.
[ترجمه ترگمان]او هرگز در یک محیط دانشگاهی احساس خوشحالی نمی کرد
[ترجمه گوگل]او هرگز در یک محیط دانشجویی خوشحال نیست

5. Coming from another milieu, she found life as an actor's wife very strange at first.
[ترجمه ترگمان]از یک محیط دیگر، زندگی را به عنوان همسر یک بازیگر، در ابتدا خیلی عجیب یافت
[ترجمه گوگل]از یک محیط دیگر، او در ابتدا زندگی خود را به عنوان یک بازیگر بسیار عجیب و غریب پیدا کرد

6. Also, Tish often felt intimidated in the social milieu that she found herself thrust into at such a young age.
[ترجمه ترگمان]همچنین، Tish اغلب در محیط اجتماعی که خود را در چنین سنی گرفتار کرده بود، احساس ترس می کرد
[ترجمه گوگل]همچنین، Tish اغلب در محیط اجتماعی هراس انگیز بود که او خود را در چنین سن و سالی قرار داد

7. It was into this lawless milieu that Devi was born, the second daughter of a low-caste illiterate farmer.
[ترجمه ترگمان]او در این محیط بی قانون، به دنیا آمد که وی زاده شد، دختر دوم یک کشاورز بی سواد سطح پایین
[ترجمه گوگل]این به این محیط بی قانونی بود که دوی متولد شد، دومین دختر کشاورز بی سواد کم کال

8. It is a milieu of distant anthems and religious iconography.
[ترجمه ترگمان]این یک محیط of دور و iconography مذهبی است
[ترجمه گوگل]این محدوده ای از روایات دوردست و نماد مذهبی است

9. The area provides a social milieu that reinforces that awareness.
[ترجمه ترگمان]این منطقه یک محیط اجتماعی فراهم می کند که این آگاهی را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]این منطقه یک محیط اجتماعی را فراهم می کند که این آگاهی را تقویت می کند

10. Most of us had raced motorcycles in one milieu or another, and most finished on the podium more often than not.
[ترجمه ترگمان]اغلب ما با موتورسیکلت در یک محیط یا یک محیط دیگر رقابت می کردیم، و اغلب روی سکو بیشتر کار می کردیم تا نه
[ترجمه گوگل]اکثر ما موتورسیکلت را در یک محفل یا دیگری، و اغلب در پدیده بیشتر به پایان رسید

11. In such cases, neighbourhood rather than milieu may have brought people together.
[ترجمه ترگمان]در چنین مواردی، محله به جای محیط ممکن است مردم را به هم بکشاند
[ترجمه گوگل]در چنین مواردی، محله و نه محیط ممکن است مردم را به یکدیگر متصل کنند

12. Gregory came from the same aristocratic milieu as Sidonius and his followers.
[ترجمه ترگمان]گری گوری از همان محیط اشرافی به عنوان Sidonius و his آمد
[ترجمه گوگل]گرگوری از همان محیط استبدادی به نام سیدونیوس و پیروانش آمد

13. Lester lives and works in an academic milieu.
[ترجمه ترگمان]لس تر زندگی می کند و در یک محیط دانشگاهی کار می کند
[ترجمه گوگل]لستر زندگی می کند و در محیط دانشگاهی کار می کند

14. It was within this milieu that the thinkers of New Liberalism sought to develop a self-consciously modernist philosophy.
[ترجمه ترگمان]در این محیط بود که متفکران لیبرالیسم جدید به دنبال توسعه یک فلسفه self آگاهانه بودند
[ترجمه گوگل]در این محدوده، متفکران لیبرالیسم جدید به دنبال گسترش فلسفه ی خودآگاهانه مدرنیستی بودند

the historical milieu of this novel

پرگیر (محیط) تاریخی این رمان


اصطلاحات

milieu therapy

(روانپزشکی) محیط درمانی


پیشنهاد کاربران

محیط، شرایط یا جو اجتماعی
Surrounding environment including : one's family, house, neighborhood, school, and people you hang out/interact with
A person's socialt/ cultural environment /nature/surrounding
A snobbish/military /upper crust/ musical/seaside/intellectual milieu

فضا، جو


کلمات دیگر: