کلمه جو
صفحه اصلی

forerun


معنی : پیش از کسی رفتن، پیشرو بودن
معانی دیگر : پیش از دیگری (یا دیگران) بودن، جلو بودن، پیش رسیدن، پیشگام بودن، ابداع کردن، جلودار بودن، پیش کسوت بودن

انگلیسی به فارسی

پیش از کسی رفتن، پیشرو بودن


پیش رفته، پیش از کسی رفتن، پیشرو بودن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: foreruns, forerunning, foreran, forerun
(1) تعریف: to go or come before or in front of; precede.

(2) تعریف: to be the precursor of; foreshadow.

• come before; run ahead of; forecast, foreshadow, predict

مترادف و متضاد

پیش از کسی رفتن (فعل)
forerun

پیشرو بودن (فعل)
forerun


کلمات دیگر: