کلمه جو
صفحه اصلی

millinery


معنی : کلاهدوزی
معانی دیگر : کلاه زنانه، سرپوش زنانه

انگلیسی به فارسی

کلاهدوزی


ماشین، کلاهدوزی


انگلیسی به انگلیسی

• business or trade of a milliner; women's hats and paraphernalia of a milliner
millinery is used to refer to hats made or sold by a milliner.

مترادف و متضاد

کلاهدوزی (اسم)
millinery

جملات نمونه

1. He opens a high - class millinery establishment.
[ترجمه ترگمان]او یک کلاه زنانه با طبقه بالا باز می کند
[ترجمه گوگل]او یک استودیوی میلادی درجه یک باز می کند

2. Two of them, mantua-making and millinery, he explicitly linked with prostitution.
[ترجمه ترگمان]دو تن از آن ها به نام mantua و کلاه دوزی، به صراحت با تن فروشی ارتباط داشتند
[ترجمه گوگل]دو نفر از آنها، املاک و مستغلات، به طور صریح با فحشا ارتباط داشتند

3. Chanel run a millinery shop in Paris.
[ترجمه ترگمان]Chanel در پاریس پر از millinery بود
[ترجمه گوگل]Chanel یک فروشگاه ماشین سازی در پاریس را اجرا می کند

4. At 20, he found himself in Paris heading Lanvin's millinery department.
[ترجمه ترگمان]در بیست سالگی خود را در پاریس یافت که از مرکز کلاه millinery بیرون می رفت
[ترجمه گوگل]او در 20 سالگی خود را در پاریس به عنوان رئیس بخش لانوین رهبری کرد

5. A borough of southeast England north-northwest of London. A millinery industry was established here during the reign of James I. Population, 16 200.
[ترجمه ترگمان]قسمتی از جنوب شرقی انگلستان شمالی - شمال غربی لندن در دوران حکومت جیمز اول، یک صنعت کلاه فروشی تاسیس شد جمعیت، ۱۶، ۲۰۰
[ترجمه گوگل]شهرک جنوب شرقی انگلستان شمال غربی لندن در طول سلطنت جیمز اول، یک صنعت ماشین سازی به وجود آمد جمعیت 16200 نفر

6. Not the mother of five children to feed, then sell the farm, started millinery shop to produce.
[ترجمه ترگمان]مادر پنج فرزند برای غذا دادن، بعد مزرعه را به فروش رساند و شروع به فروش کلاه فروشی کرد
[ترجمه گوگل]نه مادر پنج فرزند برای تغذیه، و سپس فروش مزرعه، کارخانه تولید لوازم خانگی را آغاز کرد


کلمات دیگر: