کلمه جو
صفحه اصلی

misdemeanour


معنی : تخطی از قانون
معانی دیگر : misdemeanor گناه، بزه

انگلیسی به فارسی

( misdemeanor ) گناه، بزه، تخطی از قانون


بدبختی، بزه، تخطی از قانون، گناه


انگلیسی به انگلیسی

• a misdemeanour is an act that people consider to be shocking or unacceptable; a formal use.
in countries where the legal system distinguishes between very serious crimes and less serious ones, a misdemeanour is a less serious crime; a legal use.

مترادف و متضاد

تخطی از قانون (اسم)
misdemeanor, misdemeanour

جملات نمونه

1. He is charged with several misdemeanour, including driving without a valid licence and creating a disturbance.
[ترجمه ترگمان]وی متهم به تخطی از تخطی از قانون، از جمله رانندگی بدون مجوز معتبر و ایجاد اختلال است
[ترجمه گوگل]او متهم به چندین پرونده متهم است، از جمله رانندگی بدون مجوز معتبر و ایجاد اختلال

2. Alfred beat his children for even the smallest misdemeanour.
[ترجمه ترگمان](آلفرد)برای کوچک ترین تخطی از تخطی، فرزندان خود را شکست داد
[ترجمه گوگل]آلفرد فرزندانش را حتی برای کوچکترین متهم کرد

3. She was charged with a misdemeanour, that of carrying a concealed weapon.
[ترجمه ترگمان]او را به جرم تخلف از یک سلاح مخفی به جرم حمل اسلحه متهم کرده بودند
[ترجمه گوگل]او متهم بود که حمل اسلحه مخفی شده است

4. The public eye, too, is alert for misdemeanour in this situation above all others.
[ترجمه ترگمان]چشم مردم نیز برای تخطی از قانون در این وضعیت بیش از همه هوشیار است
[ترجمه گوگل]چشم عمومی نیز در مورد این وضعیت بیش از هر چیز دیگر برای بدرفتاری هشدار می دهد

5. A typical drunk-driving misdemeanour, it said in my paper.
[ترجمه ترگمان]یک نوع تخلف معمول در حین ارتکاب جرم، در روزنامه من نوشته بود
[ترجمه گوگل]در مقاله من در مورد یک مدرک معمولی مدرن رانندگی صحبت کردم

6. On another occasion a relatively small misdemeanour proved unforgivable.
[ترجمه ترگمان]در یک مورد دیگر، یک تخطی نسبتا کوچک غیرقابل بخشش بود
[ترجمه گوگل]در یک مورد دیگر، تقصیر نسبتا کوچک غیر قابل اثبات بود

7. A misdemeanour has been committed but the offender has not been caught.
[ترجمه ترگمان]تخطی از قانون انجام شده است اما مجرم دستگیر نشده است
[ترجمه گوگل]بدرفتاری مرتکب شده است، اما متخلف دستگیر نشده است

8. Exxon had pleaded guilty to four misdemeanour criminal-pollution charges in return for an agreement that more serious felony charges would be dropped.
[ترجمه ترگمان]اکسون به چهار اتهام تخطی از جرم در قبال اتهام مواد ضد آلودگی، در ازای توافقی که اتهامات جدی و جنایت علیه او لغو خواهد شد، اقامه دعوی کرده بود
[ترجمه گوگل]اکسون در عوض توافق نامه ای مبنی بر اتهامات جدی تر جنایی اتهامات عنوان شده علیه اتهامات اتهامات اتهامات اتهامات جاسوسی علیه مجرمین را محکوم کرد

9. He then compounded his misdemeanour by marrying a British commoner without the king's permission, thus squandering an opportunity for Britain to make a tactical foreign alliance.
[ترجمه ترگمان]او سپس با ازدواج یک فرد عادی انگلیسی بدون اجازه پادشاه، با ازدواج با یک فرد عادی انگلیسی درهم آمیخت و در نتیجه فرصتی برای بریتانیا برای ایجاد اتحاد تاکتیکی خارجی را هدر داد
[ترجمه گوگل]پس از آن او با اعطای پادشاهی به بریتانیا، ازدواج کرد و از این رو، فرصتی برای بریتانیا برای ایجاد یک اتحاد تاکتیکی خارجی به دست آورد

10. Mr Blankfein outlines seven areas of misdemeanour –.
[ترجمه ترگمان]آقای Blankfein هفت منطقه از تخطی از قانون را شرح می دهد
[ترجمه گوگل]آقای Blankfein هفت ناحیه متخلف را مشخص می کند

11. Librarians uncovered the misdemeanour as they were digitising the library's ledger from that time.
[ترجمه ترگمان]Librarians این تخطی را فاش کرد چون آن ها از آن زمان به دفتر کتابخانه رسیدند
[ترجمه گوگل]کتابداران این معاهده را به این نتیجه رسانده اند که از آن زمان کتابخانه کتابخانه دیجیتالی شده اند

12. It was evidently widely felt that its representatives were capable of more or less any form of major misdemeanour.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا به طور گسترده ای احساس می شد که نمایندگان آن بیش از هر گونه تخطی از قانون اساسی را دارند
[ترجمه گوگل]ظاهرا به طور گسترده ای احساس می شد که نمایندگان آن توانسته بودند به هیچ وجه شکایتی جدی علیه قضات را نداشته باشند

13. For starters the cane was used - apparently for the slightest misdemeanour.
[ترجمه ترگمان]برای شروع، عصا به عنوان کوچک ترین تخلف استفاده می شد
[ترجمه گوگل]برای شروع، نیشکر استفاده شد - ظاهرا برای کوچکترین متفرقه

پیشنهاد کاربران

جنحه


کلمات دیگر: