کلمه جو
صفحه اصلی

eating house


معنی : رستوران
معانی دیگر : رستوران ارزان، خوردنگاه، خوراک پزخانه، رستوران

انگلیسی به فارسی

خوردن خانه، رستوران


انگلیسی به انگلیسی

• restaurant; eating place

مترادف و متضاد

رستوران (اسم)
tavern, restaurant, saloon, buffet, cafe, coffee shop, teashop, eating house

جملات نمونه

1. It is a downmarket eating house, seating about 60.
[ترجمه ترگمان]این خانه یک خانه غذا خوری است که حدود ۶۰ صندلی دارد
[ترجمه گوگل]این یک خانه غذا خوردن است که تقریبا 60 ساله است

2. His vision included slum brigades, lodging houses, eating houses, legal aid and the first labour exchange.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه او شامل تشکیلات فقیرنشین، خانه اسکان، غذا خوردن، کمک های قانونی و اولین تبادل کار بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز او شامل تیپ های خلوت، خانه های مسکن، خانه های غذا، کمک های حقوقی و اولین تبادل کار بود

3. The eating house of high school archives can be at ease commonly go eating, of big gear can eat selectively, stall or edge street are placed sell ( go-cart sells) do not go .
[ترجمه ترگمان]خانه خوردن بایگانی های دبیرستان را می توان به راحتی در حال خوردن دانست، از لوازم بزرگ می تواند به طور انتخابی بخورد، دکه یا کناره خیابان به فروش گذاشته می شوند (می فروشند)
[ترجمه گوگل]خانه غذا از آرشیو دبیرستان می تواند به راحتی به طور معمول خوردن غذا، چرخ دنده های بزرگ می تواند انتخابی بخورند، خیابان های غواصی یا خیابانی قرار داده می شود فروش (برو سبد خرید) نمی روند

4. This eating house puts out meals at moderate prices.
[ترجمه ترگمان]این خانه خوردن غذا را با قیمت های متعادل تامین می کند
[ترجمه گوگل]این خانه خوردن وعده های غذایی را در قیمت های متوسط ​​قرار می دهد

5. I lost not a moment, but shoved note and money into my vest pocket, and broke for the nearest cheap eating house.
[ترجمه ترگمان]من حتی یک لحظه هم از دست ندادم، بلکه یادداشت و پول را به جیب کتم بردم و به نزدیک ترین خانه می خوردم
[ترجمه گوگل]من یک لحظه از دست دادم، اما توجه و پول را به جیب من جلیقه دادم و برای نزدیکترین خانه غذا خوردن خراب شدم

6. Even if after many Japanese females marry, resigns company's duty, also will arrive at the supermarket perhaps the eating house makes the concurrent job, the maintenance family life expense.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر بعد از اینکه بسیاری از زنان ژاپنی ازدواج می کنند، از شرکت استعفا می دهند، احتمالا به سوپرمارکت وارد خواهند شد، شاید خانه غذا، کار همزمان، هزینه نگهداری و نگهداری خانواده را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]حتی اگر بعد از اینکه بسیاری از زنان ژاپنی ازدواج کنند، وظیفه شرکت را ترک می کنند، همچنین به سوپرمارکت می رسند شاید خانه غذا باعث شغل همزمان، هزینه زندگی خانوادگی نگهداری شود

7. This service introduces the detailed information such as the subterranean street that identifies hard on common map and eating house.
[ترجمه ترگمان]این سرویس اطلاعات مفصل مانند یک خیابان زیرزمینی را معرفی می کند که بر روی نقشه مشترک و غذا مشخص می شود
[ترجمه گوگل]این سرویس اطلاعات دقیق مانند خیابان زیرزمینی را نشان می دهد که روی کارت مشترک و خوردن خانه سخت است


کلمات دیگر: