کلمه جو
صفحه اصلی

economics


معنی : علم اقتصاد، اقتصادیات
معانی دیگر : (با فعل مفرد) علم اقتصاد، مانبد شناسی، عوامل اقتصادی، مانبدگان

انگلیسی به فارسی

(علم) اقتصاد


وضع اقتصادی، جنبه‌ی اقتصادی، جنبه‌ی مالی


اقتصاد، علم اقتصاد، اقتصادیات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a sing. verb) the systematic study of the production and distribution of goods and services.

- The first thing we learned about economics was the principle of supply and demand.
[ترجمه ترگمان] اولین چیزی که در مورد اقتصاد یاد گرفتیم اصل عرضه و تقاضا بود
[ترجمه گوگل] اولین چیزی که ما در مورد اقتصاد آموختیم، اصل عرضه و تقاضا بود

(2) تعریف: (used with a pl. verb) matters of finance or economy; financial affairs.

- We need to pay closer attention to our family's economics.
[ترجمه ترگمان] ما باید توجه بیشتری به اقتصاد خانواده مان کنیم
[ترجمه گوگل] ما باید توجه بیشتری به اقتصاد خانواده ی ما داشته باشیم

• study of the management of goods and services

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] علم اقتصاد

مترادف و متضاد

Synonyms: finance, business, the dismal science, social science


علم اقتصاد (اسم)
economics, economy

اقتصادیات (اسم)
economics

commerce


جملات نمونه

He has a doctorate in economics.

او در علم اقتصاد دکترا دارد.


1. classical economics
اقتصاد کلاسیک (سنتی و متعارفی)

2. supply-side economics
اقتصاد نمادشی

3. the economics of building large dams
جنبه های اقتصادی ساختن سدهای بزرگ

4. tinkertoy economics
اقتصاد پوشالی

5. the philosophy of economics
فلسفه ی اقتصاد

6. he has a doctorate in economics
او در علم اقتصاد دکترا دارد.

7. He studied politics and economics at Yale.
[ترجمه ترگمان]او سیاست و اقتصاد را در ییل مطالعه کرد
[ترجمه گوگل]او سیاست و اقتصاد را در ییل مطالعه کرد

8. He has never read around the subject of economics.
[ترجمه ترگمان]او هرگز در مورد موضوع اقتصادی مطالعه نکرده است
[ترجمه گوگل]او هرگز در مورد موضوع اقتصاد مطالعه نکرده است

9. They wanted to initiate a discussion on economics.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند بحث درباره اقتصاد را آغاز کنند
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند بحثی در مورد اقتصاد آغاز کنند

10. His plan is to get a degree in economics and then work abroad for a year.
[ترجمه ترگمان]برنامه او رسیدن به درجه اقتصادی و سپس کار در خارج از کشور به مدت یک سال است
[ترجمه گوگل]برنامه او برای گرفتن مدرک تحصیلی در رشته اقتصاد است و سپس برای یک سال در خارج از کشور کار می کند

11. Political historians are often rather ignorant of economics.
[ترجمه ترگمان]مورخان سیاسی اغلب از اقتصاد ناآگاه هستند
[ترجمه گوگل]مورخان سیاسی اغلب نسبت به اقتصاد نادان هستند

12. Where economics comes unstuck is when it doesn't take account of the anticipated actions of human beings.
[ترجمه ترگمان]جایی که اقتصاد به آن می رسد، زمانی است که در مورد اقدامات پیش بینی شده انسان ها به حساب نمی آید
[ترجمه گوگل]از آنجا که اقتصاد از بین می رود، زمانی است که آن را از اقدامات پیش بینی شده از انسان در نظر نمی گیرد

13. Frank is taking up with economics.
[ترجمه ترگمان]فرانک با علم اقتصاد سروکار دارد
[ترجمه گوگل]فرانک با اقتصاد روبرو است

14. Economics undergraduates are probably the brightest in the university.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان کارشناسی اقتصاد احتمالا درخشان ترین دانشگاه هستند
[ترجمه گوگل]دوره های کارشناسی اقتصاد، احتمالا روشن ترین در دانشگاه است

15. He called the government's policy 'the economics of the madhouse'.
[ترجمه ترگمان]او سیاست دولت را اقتصاد the نامید
[ترجمه گوگل]او از سیاست دولت 'اقتصاد دیوانه' نام برد

16. I did a correspondence course in economics.
[ترجمه ترگمان]من یک دوره مکاتبه ای را در اقتصاد گذراندم
[ترجمه گوگل]من یک دوره مکاتبات در اقتصاد را انجام دادم

17. The economics of maintaining a safe environment are not just the concern of the government.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد حفظ محیط زیست سالم تنها نگرانی دولت نیست
[ترجمه گوگل]اقتصاد حفظ یک محیط امن نه تنها نگرانی دولت است

the economics of building large dams

جنبه‌های اقتصادی ساختن سدهای بزرگ


پیشنهاد کاربران

1 - علم اقتصاد = economics
2 - اقتصادی بودن ( مثلا یک طرح ) = economics of the plan

Economics
علم اقتصاد
Economic
اقتصادی
Economy
تدبیر اقتصادی امور
Engineering Economy
تدبیر اقتصادی امور مهندسی

اقتصاد

شاخه ای از ریاضیات

مسایل اقتصادی

economics ( اقتصاد )
واژه مصوب: علم اقتصاد
تعریف: شاخه ای از علوم اجتماعی که موضوع آن تحلیل و شناخت چگونگی 1 ) تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات، 2 ) ایجاد، انباشت و توزیع ثروت، و 3 ) استفاده از منابع نادر برای مصارف مختلف است |||متـ . اقتصاد 1


کلمات دیگر: