کلمه جو
صفحه اصلی

fennel


معنی : رازیانه
معانی دیگر : (گیاه شناسی) رازیانه (foeniculum vulgare از خانواده ی umbel)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) رازیانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a perennial Eurasian herb cultivated for its aromatic seeds, which are used as a seasoning.

(2) تعریف: the seeds of this plant.

• type of plant from the parsley family (used in cooking and medicine)
fennel is an edible plant with a crisp rounded base and feathery leaves.

مترادف و متضاد

رازیانه (اسم)
anise, fennel, pimpernel

جملات نمونه

1. He plucked a stalk of dried fennel.
[ترجمه ترگمان]ساقه رازیانه خشک را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او یک ساقه زعفران خشک شده را برداشت

2. Fennel leaves add distinction to any dish.
[ترجمه زرينه] برگهاى رازیانه بر امتیاز هر خوراکی می افزاید.
[ترجمه ترگمان]برگ های رازیانه تنوع را به هر بشقاب اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]برگ رنجه تمایز را به هر ظرف اضافه می کند

3. In my opinion, fennel is an underrated vegetable - few people realize how delicious it is.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، رازیانه چیزی است که از سبزیجات گرفته می شود - تعداد کمی از مردم درک می کنند که چقدر خوش مزه است
[ترجمه گوگل]به نظر من، رازیانه یک سبزی ناسازگار است - تعداد کمی از مردم متوجه چقدر خوشمزه است

4. Cut the fennel into wafer-thin slices.
[ترجمه ترگمان]رازیانه را به برش های نازک برید
[ترجمه گوگل]انگور را به تکه های نازک وفیلم بریزید

5. Add onion, fennel, and garlic, and cook until onion is translucent; be careful not to burn garlic.
[ترجمه ترگمان]پیاز، رازیانه و سیر را اضافه کنید، و آشپز تا زمانی که پیاز شفاف است بپزید؛ مراقب باشید که سیر را burn
[ترجمه گوگل]پیاز، زعفران و سیر را اضافه کنید و طبخ کنید تا پیاز شفاف باشد مراقب باشید سیر نکنید

6. Scatter the remaining fennel leaves over the rabbit.
[ترجمه ترگمان]بقیه رازیانه روی خرگوش را روشن می کند
[ترجمه گوگل]پاشیدن رنجه باقی مانده بر روی خرگوش

7. Throw a few twigs of rosemary, fennel or lavender on to hot coals for extra fragrance.
[ترجمه ترگمان]چند شاخه گل رز، رازیانه، رازیانه یا بنفش را برای عطر اضافی پرت کنید
[ترجمه گوگل]چند عدد گل سرخ از رزماری، رازیانه یا اسطوخودوس را برای عصاره های اضافی به ذغال سنگ های گرم اضافه کنید

8. Trim the fennel, cut into quarters and core.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]زعفران را بریزید و به چهار قسمت و هسته بریزید

9. Try it with grilled sea bass and fennel.
[ترجمه ترگمان]آن را با بیس بال و رازیانه گریل شده امتحان کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید آن را با کیک دریایی باس و رازیانه

10. Fennel can be used in fresh or even tea bag form.
[ترجمه ترگمان]رازیانه را می توان در حالت تازه و یا حتی چای به کار برد
[ترجمه گوگل]رازیانه را می توان در شکل تازه یا حتی چای استفاده کرد

11. Scatter the 3 split garlic cloves, fennel, onion, pancetta, fennel seeds and the fennel leaves over the rabbit.
[ترجمه ترگمان]پراکندگی سه برش سیر، رازیانه، پیاز، pancetta، دانه رازیانه و برگ های رازیانه در طول خرگوش را تقسیم کنید
[ترجمه گوگل]پراکنده شدن 3 میخک سیر، رازیانه، پیاز، پانچا، دانه رنجه و برگ خرچنگ در خرگوش

12. Due to the common fennel fruit contains large amounts of fiber, it is the good raw material for paper making.
[ترجمه ترگمان]به خاطر میوه رازیانه معمولی حاوی مقادیر زیادی فیبر است، این ماده خام خوب برای ساخت کاغذ است
[ترجمه گوگل]با توجه به میوه های رایحه معمولی حاوی مقادیر زیاد فیبر، این ماده خام مناسب برای تولید کاغذ است

13. Mom has bought some fennel beans for Dad to go with the wine.
[ترجمه ترگمان]مامان یه سری لوبیا fennel برای بابا خریده تا با شراب بره
[ترجمه گوگل]مادرم بعضی از لوبیای رازی را برای پدرش خریدم تا با شراب بخرم

14. Ylang - Ylang, Fennel seed, Cinnamon, ginger, Evening Primrose oil and so on.
[ترجمه ترگمان]ylang - ylang، دانه رازیانه، دارچین، زنجبیل، Evening Primrose و غیره
[ترجمه گوگل]یلانگ - یلانگ، دانه رازیانه، دارچین، زنجبیل، روغن زیتون در شب و غیره

15. McKeith suggests adding parsley and fennel to the millet for an extra kick.
[ترجمه ترگمان]McKeith به اضافه کردن جعفری و رازیانه به ارزن برای یک ضربه اضافی اشاره می کند
[ترجمه گوگل]McKeith پیشنهاد می کند جعفری و رازیانه را به ارزن اضافه کند

پیشنهاد کاربران

رازیانه

بادیان


کلمات دیگر: