کلمه جو
صفحه اصلی

faultless


معنی : بی عیب، بی تقصیر
معانی دیگر : بی عیب و نقص، بی کاستی، کامل

انگلیسی به فارسی

بی‌عیب، بی‌تقصیر


بی پروا، بی عیب، بی تقصیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: faultlessly (adv.), faultlessness (n.)
• : تعریف: without blemish, fault, or defect.
متضاد: faulty, flawed
مشابه: consummate, perfect, unerring

- faultless pitching and fielding, but poor hitting
[ترجمه ترگمان] پایین انداختن و پایین آوردن بی عیب و نقص، اما کتک زدن ضعیف …
[ترجمه گوگل] بدجنس زدن و جابجایی، اما ضعیف شدن
- He is faultless in this sordid affair.
[ترجمه ترگمان] او در این کار ناپسند بی عیب و نقص نیست
[ترجمه گوگل] او در این امور غریب بی رحم است

• without fault, blameless, perfect, without defect
something that is faultless contains no mistakes.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] بدون خطا

مترادف و متضاد

بی عیب (صفت)
perfect, all right, entire, spotless, flawless, faultless, sound, blameless, intact, fault-free, unexceptionable, indefectible, point-device, serviceable

بی تقصیر (صفت)
faultless, blameless, innocent, clean-handed

having nothing wrong with it


Synonyms: above reproach, accurate, blameless, classic, clean, correct, crimeless, errorless, exemplary, exquisite, faithful, flawless, foolproof, guiltless, ideal, immaculate, impeccable, inculpable, innocent, intact, irreproachable, model, on target, perfect, pure, right on, sinless, spotless, stainless, supreme, textbook, unblemished, unguilty, unspotted, unsullied, whole


Antonyms: blemished, flawed, imperfect, tainted


جملات نمونه

1. her carriage and speech were faultless
طرز ایستادن و صحبت کردن او نقص نداشت.

2. He is lifeless that is faultless.
[ترجمه ترگمان]او بی جانش است، درست است
[ترجمه گوگل]او بیخوابی است که بی رحم است

3. When I was eight years old,my parents were faultless gods.
[ترجمه ترگمان]وقتی ۸ سالم بود، پدر و مادرم خدایان بی عیب و نقص بودن
[ترجمه گوگل]وقتی هشت ساله بودم، پدر و مادرم خدایان بی رحم بودند

4. Hans's English was faultless.
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی هانس s بی عیب و نقص بود
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی هانس بی رحم بود

5. The suit was faultless: Wood guessed that he was a very successful publisher or a banker.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار بی عیب و نقص بود: وود حدس زد که او یک ناشر موفق است یا یک صراف
[ترجمه گوگل]کت و شلوار بی رحم بود: چوب حدس زد که او ناشر بسیار موفق بود و یا یک بانکدار

6. Her phrasing, as ever, is faultless.
[ترجمه ترگمان]phrasing، مثل همیشه، بی عیب و نقص نیست
[ترجمه گوگل]اصطلاح او، همانطور که همیشه، بی رحم است

7. They watched it chew its faultless way through several plates.
[ترجمه ترگمان]آن ها تماشا کردند که روش faultless را از میان چند بشقاب می جوید
[ترجمه گوگل]آنها تماشا کردند که از طریق چندین صفحه، راه ناپیوسته خود را میچرخاند

8. Each forgery had to be faultless, and each took time.
[ترجمه ترگمان]هر جعل باید بی عیب و نقص باشد، و هر یک زمان می برد
[ترجمه گوگل]هر جعلی باید بی رحمانه باشد و هر زمان زمان می برد

9. But like anchorman Trevor McDonald, she gave a faultless performance and everything went without a hitch.
[ترجمه ترگمان]اما مانند anchorman Trevor مک دونالد، او یک عملکرد بی عیب و نقص به دست داد و همه چیز بدون هیچ مشکلی پیش رفت
[ترجمه گوگل]اما مثل تروور مک دونالد، کارگردان بی نظیر را به نمایش گذاشت و همه چیز بدون هیچ مشکلی رفت

10. Her piano-playing was faultless.
[ترجمه ترگمان]پیانو زدنش بی نقص بود
[ترجمه گوگل]پیانو بازی او بی پروا بود

11. In typical Honda fashion the gearbox is faultless, too.
[ترجمه ترگمان]در حالت هوندا معمولی، جعبه دنده، بی عیب و نقص است
[ترجمه گوگل]در مدل معمولی هوندا، گیربکس نیز بی نظیر است

12. It's faint, but it does blemish an otherwise faultless job.
[ترجمه ترگمان]ضعیف است، اما هیچ عیب و نقصی در کار بی عیب و نقصی ایجاد نمی کند
[ترجمه گوگل]این ضعف است، اما کارهای جالبی دارد

13. It was faultless, like an illustration from a book on heraldry, or an enormous butterfly pinned by a heartless collector.
[ترجمه ترگمان]بی عیب و نقص بود، مثل یک تصویر از یک کتاب بر روی heraldry، یا یک پروانه عظیم الجثه که توسط یک جمع کننده بی عاطفه سنجاق شده بود
[ترجمه گوگل]این بی پروا بود، مثل یک تصویر از یک کتاب در مورد علامت های سرود، و یا یک پروانه عظیم که توسط یک جمع کننده بی عاطفه پین ​​شده است

14. The evidence before our eyes is her faultless attention to detail in these exquisite flower decorations.
[ترجمه ترگمان]شواهد موجود در مقابل چشم ما، توجه بی عیب و نقص او را در این گل زیبای گل جلب توجه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]شواهد در چشمان ما توجه بی نظیر آنها به جزئیات در این دکوراسیون گل های نفیس است

پیشنهاد کاربران

هیچ کس بی عیب نیست


کلمات دیگر: