1. her carriage and speech were faultless
طرز ایستادن و صحبت کردن او نقص نداشت.
2. He is lifeless that is faultless.
[ترجمه ترگمان]او بی جانش است، درست است
[ترجمه گوگل]او بیخوابی است که بی رحم است
3. When I was eight years old,my parents were faultless gods.
[ترجمه ترگمان]وقتی ۸ سالم بود، پدر و مادرم خدایان بی عیب و نقص بودن
[ترجمه گوگل]وقتی هشت ساله بودم، پدر و مادرم خدایان بی رحم بودند
4. Hans's English was faultless.
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی هانس s بی عیب و نقص بود
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی هانس بی رحم بود
5. The suit was faultless: Wood guessed that he was a very successful publisher or a banker.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار بی عیب و نقص بود: وود حدس زد که او یک ناشر موفق است یا یک صراف
[ترجمه گوگل]کت و شلوار بی رحم بود: چوب حدس زد که او ناشر بسیار موفق بود و یا یک بانکدار
6. Her phrasing, as ever, is faultless.
[ترجمه ترگمان]phrasing، مثل همیشه، بی عیب و نقص نیست
[ترجمه گوگل]اصطلاح او، همانطور که همیشه، بی رحم است
7. They watched it chew its faultless way through several plates.
[ترجمه ترگمان]آن ها تماشا کردند که روش faultless را از میان چند بشقاب می جوید
[ترجمه گوگل]آنها تماشا کردند که از طریق چندین صفحه، راه ناپیوسته خود را میچرخاند
8. Each forgery had to be faultless, and each took time.
[ترجمه ترگمان]هر جعل باید بی عیب و نقص باشد، و هر یک زمان می برد
[ترجمه گوگل]هر جعلی باید بی رحمانه باشد و هر زمان زمان می برد
9. But like anchorman Trevor McDonald, she gave a faultless performance and everything went without a hitch.
[ترجمه ترگمان]اما مانند anchorman Trevor مک دونالد، او یک عملکرد بی عیب و نقص به دست داد و همه چیز بدون هیچ مشکلی پیش رفت
[ترجمه گوگل]اما مثل تروور مک دونالد، کارگردان بی نظیر را به نمایش گذاشت و همه چیز بدون هیچ مشکلی رفت
10. Her piano-playing was faultless.
[ترجمه ترگمان]پیانو زدنش بی نقص بود
[ترجمه گوگل]پیانو بازی او بی پروا بود
11. In typical Honda fashion the gearbox is faultless, too.
[ترجمه ترگمان]در حالت هوندا معمولی، جعبه دنده، بی عیب و نقص است
[ترجمه گوگل]در مدل معمولی هوندا، گیربکس نیز بی نظیر است
12. It's faint, but it does blemish an otherwise faultless job.
[ترجمه ترگمان]ضعیف است، اما هیچ عیب و نقصی در کار بی عیب و نقصی ایجاد نمی کند
[ترجمه گوگل]این ضعف است، اما کارهای جالبی دارد
13. It was faultless, like an illustration from a book on heraldry, or an enormous butterfly pinned by a heartless collector.
[ترجمه ترگمان]بی عیب و نقص بود، مثل یک تصویر از یک کتاب بر روی heraldry، یا یک پروانه عظیم الجثه که توسط یک جمع کننده بی عاطفه سنجاق شده بود
[ترجمه گوگل]این بی پروا بود، مثل یک تصویر از یک کتاب در مورد علامت های سرود، و یا یک پروانه عظیم که توسط یک جمع کننده بی عاطفه پین شده است
14. The evidence before our eyes is her faultless attention to detail in these exquisite flower decorations.
[ترجمه ترگمان]شواهد موجود در مقابل چشم ما، توجه بی عیب و نقص او را در این گل زیبای گل جلب توجه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]شواهد در چشمان ما توجه بی نظیر آنها به جزئیات در این دکوراسیون گل های نفیس است