1. faith and good works
ایمان و نیکوکاری
2. faith caused them to persist beyond every defeat
ایمان موجب شد که بر همه ی شکست ها فائق آیند.
3. faith in god enabled him to overcome the problems of his life
ایمان به خدا او را قادر کرد که بر مشکلات زندگی خود چیره شود.
4. faith in the possibilities of mankind was at a low ebb
ایمان به امکانات بشری به پایین ترین درجه ی خود رسیده بود.
5. faith is proof against temptation
ایمان در برابر وسوسه مقاوم است.
6. faith liberates the soul from the body's prison
ایمان روح را از زندان بدن آزاد می کند.
7. faith quits me of fear
ایمان ترس مرا می ریزد.
8. faith shall lighten your load
ایمان بار تو را سبک خواهد کرد.
9. faith was the only thing lacking amongst them
یگانه چیزی که در میان آنان وجود نداشت ایمان بود.
10. faith will shield you against temptation
ایمان در برابر وسوسه سپر شما خواهد شد.
11. blind faith
ایمان متعصبانه (کورکورانه)
12. have faith in god and despair not!
به خدا توکل کن ونومید نشو!
13. her faith in god never wavered
ایمان او به خدا هرگز متزلزل نشد.
14. his faith in the five (holly ones)
ایمان او به پنج تن
15. living faith
ایمان پویا
16. robust faith
ایمان قوی
17. their faith sustained them throughout the dark years of the war
ایمان آنها در طول سال های تیره ی جنگ به آنها قوت قلب می داد.
18. true faith excludes all doubt
ایمان واقعی از بروز تمام شک و تردیدها جلوگیری می کند.
19. bad faith
نیت بد،قصد بد،نابکاری،عدم صمیمیت،دو رنگی،دوز و کلک،بدعهدی،تقلب
20. break faith
عهد شکنی کردن،پیمان شکنی کردن،خیانت کردن،ترک بیعت کردن،مرتد شدن
21. in faith
راستی،براستی،درواقع،واقعا
22. keep faith
وفادار ماندن،به پیمان خود باقی ماندن،قول داری کردن
23. a firm faith
ایمان پا بر جا
24. a saving faith
ایمان رستگاری آفرین
25. a sure faith
ایمان استوار
26. education and faith have helped her acquire merit
تحصیل و ایمان،او را در نیل به ارزش معنوی یاری داده است.
27. the moslem faith
مذهب اسلام
28. to keep faith with
وفادار ماندن نسبت به
29. weak in faith
دارای ایمان ضعیف
30. in good faith
با حسن نیت،با قصد خوب،با صمیمیت،از روی نیت پاک
31. a profession of faith
اقرار به ایمان (به مذهب بخصوص)
32. a speck of faith
ذره ای ایمان
33. he gave his faith that he would come on the appointed day
او شرط کرد که در روز مقرر بیاید.
34. i have complete faith in his friendship
من به دوستی او ایمان کامل دارم.
35. people of christian faith
مردم عیسوی مذهب
36. sound in the faith
دارای ایمان سنتی
37. the corrosion of faith
از بین رفتن ایمان
38. those who have faith shall be saved
آنان که ایمان دارند (حتما) رستگار خواهند شد.
39. to live one's faith
طبق دین خود زندگی کردن
40. a specific statement of faith
گواه دقیق به ایمان
41. mankind's redemption depends on faith
رستگاری بشر منوط به ایمان است.
42. repeated scandals shook everyone's faith in the government
افتضاحات مکرر ایمان همه را نسبت به دولت متزلزل کرد.
43. she never lost her faith in god
او هرگز ایمان خود را نسبت به خداوند از دست نداد.
44. that event destroyed my faith in modern medicine
آن رویداد ایمان مرا به پزشکی نوین از بین برد.
45. that event shook my faith in the government
آن رویداد ایمان مرا به دولت متزلزل کرد.
46. the keystone of our faith
اساس ایمان ما
47. the potency of religious faith in fighting fear and anxiety
توانایی ایمان مذهبی در مبارزه با ترس و نگرانی
48. anyone who dies for his faith and ideas is considered a martyr
هر کسی که به خاطر ایمان و عقیده ی خود کشته شود شهید محسوب می شود.
49. criminals who were refined by faith and good deeds
تبهکارانی که ایمان و اعمال خیر آنها را تزکیه کرده بود
50. this question involves matters of faith
این پرسش با موضوع ایمان سروکار دارد.
51. he performed his duties in good faith
او وظایف خود را با خلوص نیت انجام داد.
52. rigors that try one's courage and faith
مشقاتی که شجاعت و ایمان شخص را در بوته ی آزمایش شدید قرار می دهند
53. they are armed only with their faith
یگانه سلاح آنها ایمانشان است.
54. nothing served to give him courage as did faith
ظاهرا هیچ چیز مانند ایمان به او قوت قلب نمی داد.
55. the gall of repentance and the joy of faith in god
تلخی توبه کردن و شعف ایمان به خدا
56. he came to this world to save those who have faith
او به این دنیا آمد تا مومنین را رستگار کند.