کلمه جو
صفحه اصلی

fairyland


معنی : کشور پریان
معانی دیگر : سرزمین پریان، کشور پریون

انگلیسی به فارسی

کشور پریان


افسانه، کشور پریان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the imaginary abode of fairies, or a real place of great beauty and charm.

• legendary land of the fairies; magical place
fairyland is the imaginary place where fairies live.
if you describe a place as a fairyland, you mean that it has a delicate beauty.

مترادف و متضاد

کشور پریان (اسم)
fairyland

جملات نمونه

1. The toyshop is a fairyland for young children.
[ترجمه ترگمان]The برای بچه های کوچک یک سرزمین قصه ها به حساب می آید
[ترجمه گوگل]اسباب بازی یک پری دریایی برای کودکان جوان است

2. At night, the harbor is a fairyland.
[ترجمه ترگمان]شب، بندر سرزمین پریان است
[ترجمه گوگل]در شب، بندر یک پری دریایی است

3. The Minister's argument belongs to fairyland.
[ترجمه ترگمان]بحث وزیر مربوط به دنیای سحر و جادو است
[ترجمه گوگل]استدلال وزیر متعلق به افسانه است

4. The garden was a fairyland of beautiful flowers and sweet odors.
[ترجمه ترگمان]باغ سرزمین پریان بود از گل های زیبا و بوهای شیرین
[ترجمه گوگل]باغ یک افسانه ای از گل های زیبا و بوی شیرین بود

5. There is Angel Rock, a fairyland of low white anhydrite spires and shelves in Guaymas Basin.
[ترجمه ترگمان]در اینجا فرشته صخره وجود دارد که یک سرزمین زیبا از مناره های سفید و shelves در حوضه Guaymas است
[ترجمه گوگل]Angel Rock وجود دارد، پری دریایی از کمپوت های کم بیس بال سفید و قفسه در حوضه Guaymas

6. Some described it as a fairyland or a magic city.
[ترجمه ترگمان]برخی آن را به عنوان یک سرزمین افسانه ای یا یک شهر جادویی توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی آن را به عنوان یک کشور پریان یا یک شهر جادویی توصیف کرد

7. Mitford's downtown at Christmas is a fairyland.
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر در کریسمس یک سرزمین پریان است
[ترجمه گوگل]مرکز شهر میفورد در کریسمس، یک افسانه است

8. The garden would be fairyland for Radish.
[ترجمه ترگمان]باغ برای Radish سرزمین پریان است
[ترجمه گوگل]باغ می تواند جایگاه رادیک را به نمایش بگذارد

9. It is said that your mergence firm fairyland to have a wrong glory with malign sword between the customs before in those early years, today a see naturally for expected is hot bloody hand generation.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که شرکت mergence برای داشتن شکوه و شکوه بد با شمشیر بد بین گمرکات کشور پیش از این ساله ای اولیه، امروزه به طور طبیعی برای نسل های داغ خون مورد انتظار است
[ترجمه گوگل]گفته شده است که ادغام شرکت شما در فریبندگی به شکلی غلط از شمشیر بدخلق بین آداب و رسوم قبل از آن در سال های اولیه، امروز مشاهده طبیعی به عنوان انتظار می رود تولید خون گرم خون آشام است

10. Enjoyable fairyland, poetic sentiment bonsai, Chinese scenery name card, world geology park.
[ترجمه ترگمان]سرزمین پریان، احساسات شاعرانه، card، کارت نام چینی، پارک جهانی
[ترجمه گوگل]پریان لذت بخش، بونسای احساسات شاعرانه، کارت شناسنامه چینی، پارک ژئولوژی جهانی

11. Three student has already gradually gone into fairyland, true God-man also! ?
[ترجمه ترگمان]سه دانش آموز دیگر رفته به سرزمین پریان، خدای بزرگ و حقیقی! چی؟
[ترجمه گوگل]سه دانش آموز در حال حاضر به تدریج به کشور خیالی تبدیل شده است، و نیز مرد راستین خدا! ؟

12. We choose Beidaihe, the fabulous fairyland.
[ترجمه ترگمان]ما Beidaihe را انتخاب می کنیم، سرزمین افسانه ای افسانه ای
[ترجمه گوگل]ما Beidaihe، افسانه افسانه را انتخاب می کنیم

13. The deiform Paramitality is the fairyland governed by the hallucination and inscribed in the nihility.
[ترجمه ترگمان]The Paramitality the است که توسط hallucination اداره می شود و در the حک شده است
[ترجمه گوگل]پارادایسی نابجایانه پریان است که توسط توهم اداره می شود و در نیهیلیسم ثبت می شود

پیشنهاد کاربران

سرزمین پریا. شهر پریا


کلمات دیگر: