1. female birds lay eggs
پرندگان ماده تخم می گذارند.
2. female donkey
ماچه الاغ
3. female thread
رزوه ی داخلی
4. a female dog
سگ لاس،ماده سگ
5. a female pilot
خلبان زن
6. a female plug
دوشاخه ی ماده
7. the female gender
جنس زن
8. the female members of the audience stood up
زنان حاضر در جلسه برخاستند.
9. in shakespeare's day, female roles were played by boys
در روزگار شکسپیر پسرها نقش زن ها را بازی می کردند.
10. upon seeing the female dog, the male dog became very excited
سگ نر با دیدن سگ ماده سخت هیجان زده شد.
11. two males and a female
دو مرد و یک زن
12. all of the professors are female
همه ی استادان زن هستند.
13. male lions are bulkier than female ones
نره شیرها از ماده شیرها هیکل دارترند.
14. this music has been composed for female voices
این موسیقی برای آواز زنانه تدوین شده است.
15. among lions the male is bigger than the female
در میان شیران،جنس نر درشت تر از جنس ماده است.
16. The female bird incubates the eggs for about sixteen days while the male brings food.
[ترجمه ترگمان]پرنده ماده در حدود شانزده روز تخم می گذارد در حالی که مرد غذا می آورد
[ترجمه گوگل]پرنده زن تخمک را حدود شانزده روز تخمک می زند در حالی که مرد غذا می آورد
17. The female sits on the eggs until they hatch.
[ترجمه ترگمان]ماده روی تخم مرغ ها می نشیند تا وقتی که تخم ها باز می شوند
[ترجمه گوگل]زن تا تخم مرغ نشسته است
18. The male sperm fertilizes the female egg.
[ترجمه snm] اسپرم مرد تخمک زن را بارور می کند.
[ترجمه ترگمان]اسپرم مذکر از تخم مرغ مونث استفاده میکنه
[ترجمه گوگل]اسپرم مرد تخم مرغ را بارور می کند
19. Female kangaroos carry their young in pouches that are external to their bodies.
[ترجمه امیرعلی] کانگورو های مونث بچه های جوان خودرا در کیسه هایی که بیرون بدن آنهاست قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]کانگورو زن جوان خود را در pouches حمل می کنند که خارجی به بدنشان هستند
[ترجمه گوگل]خانم های کنگوئی جوان خود را در کیسه هایی قرار می دهند که بیرون بدن آنها است
20. He was accused of sexually molesting a female colleague.
[ترجمه H.s] او ( منظور مرد است ) متهم به تجاوز جنسی به یک زن شد
[ترجمه ترگمان]او متهم به تجاوز جنسی به یک هم کار زن بود
[ترجمه گوگل]او متهم به تجاوز جنسی یک همسر زن شد
21. He was brought up by pious female relatives.
[ترجمه ترگمان]او توسط بستگان زن پارسا بار آورده شد
[ترجمه گوگل]او توسط بستگان زن مؤمن مطرح شد
22. The male bird is barely distinguishable from the female.
[ترجمه ترگمان]پرنده نر به سختی تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]پرنده مردانه به سختی قابل تشخیص از زن است
23. The female digs a pit in which to lay the eggs.
[ترجمه ترگمان]زن ها چاله را می کنند که باید تخم ها را در آن نگه دارند
[ترجمه گوگل]زن حفاری می کند که در آن تخم ها را تخم می گذارد