1. a brief statement of the country's economic condition, without embroidery
شرح مختصر و بی شاخ و برگ وضع اقتصادی کشور
2. Craft Resources also sells yarn and embroidery floss.
[ترجمه ترگمان]صنایع دستی also را به فروش می رساند
[ترجمه گوگل]صنایع دستی همچنین نخ و نخ ریسی را به فروش می رساند
3. The shorts had blue embroidery over the pockets.
[ترجمه Soheil] شلوارک ها داشتند گلدوزی آبی روی جیب ها
[ترجمه ترگمان]شلوارک آبی رنگی در جیب داشت
[ترجمه گوگل]شلوار جین آبی روی جیب بود
4. You can attend embroidery classes under the tutelage of Jocelyn James.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تحت سرپرستی of جیمز در کلاس های گلدوزی شرکت کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید در کلاس های گلدوزی تحت نظارت Jocelyn جیمز شرکت کنید
5. She learned sewing, knitting and embroidery.
[ترجمه ترگمان]خیاطی و گلدوزی و گلدوزی یاد گرفت
[ترجمه گوگل]او دوختن، بافندگی و گلدوزی را یاد گرفت
6. A little embroidery made the story quite entertaining.
[ترجمه ترگمان]یک گلدوزی کوچک داستان را کاملا سرگرم کننده ساخت
[ترجمه گوگل]یک گلدوزی کوچک داستان را بسیار سرگرم کننده ساخته است
7. She began folding up her embroidery.
[ترجمه ترگمان]گلدوزی و گلدوزی خود را جمع کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به کشیدن گلدوزی کرد
8. How is your beautiful embroidery going on?
[ترجمه ترگمان]گلدوزی زیبای شما چگونه ادامه دارد؟
[ترجمه گوگل]گلدان زیبا شما چطور است؟
9. She hasn't the patience to do embroidery.
[ترجمه ترگمان]او حوصله گلدوزی و گلدوزی را ندارد
[ترجمه گوگل]او صبر نکرد تا گلدوزی کند
10. I bought some black jersey scalloped with gold embroidery from the market, and made a long, three-tiered, halter-necked gown.
[ترجمه ترگمان]من یک پیراهن سیاه با گلدوزی طلایی از بازار خریدم و یک پیراهن بلند و بلند با گردن بلند و بلند به تن کردم
[ترجمه گوگل]من یک جوراب سیاه و سفید با گلدوزی طلایی را از بازار خریدم و یک لباس بلند، سه لایه ای و نیمه خیش را ساختم
11. What an amazing embroidery!
[ترجمه ترگمان]چه گلدوزی فوق العاده ای!
[ترجمه گوگل]گلدوزی شگفت انگیز!
12. Embroidery remains largely a cottage industry with thousands of girls and women employed as outworkers.
[ترجمه ترگمان]Embroidery تا حد زیادی یک صنعت روستایی با هزاران دختر و زن است که به عنوان outworkers استخدام شده اند
[ترجمه گوگل]گلدوزی عمدتا یک صنعت کلبه با هزاران دختر و زن به عنوان کارگرهای خارج از کشور کار می کند
13. He's good at embroidery.
[ترجمه ترگمان]تو کار گلدوزی خوب است
[ترجمه گوگل]او در گلدوزی خوب است
14. Lasher refused to comment on the embroidery and speculation in the article.
[ترجمه ترگمان]lasher از اظهار نظر درباره گلدوزی و گمانه زنی در این مقاله خودداری کرد
[ترجمه گوگل]لیشر از توضیح در مورد گلدوزی و گمانه زنی در مقاله اظهار نظر کرده است