کلمه جو
صفحه اصلی

encamp


معنی : چادر زدن، اردو زدن، خیمه برپا کردن
معانی دیگر : خیمه سرا برپا کردن، اردوگاه ساختن، در اردوگاه (یا خیمه سرا) جادادن، در اردوگاه مستقر شدن، منزل دادن

انگلیسی به فارسی

اردو زدن، چادر زدن، خیمه برپا کردن، منزل دادن


اردو زدن، چادر زدن، خیمه برپا کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: encamps, encamping, encamped
• : تعریف: to set up, or take lodging in, a camp.
مشابه: camp

- The soldiers encamped by the river.
[ترجمه ترگمان] سربازان کنار رودخانه اردو زده بودند
[ترجمه گوگل] سربازانی که در کنار رودخانه قرار دارند
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to make or provide a camp for.

- The government encamped the refugees in a disused army barracks.
[ترجمه ترگمان] دولت اردوگاه پناهندگان را در یک سربازخانه ارتش ترک کرد
[ترجمه گوگل] دولت، پناهندگان را در یک سربازخانه ارتش غیرقانونی قرار داد

• camp, set up camp, lodge in a camp
when people encamp, they set up their camp; a formal word.

مترادف و متضاد

چادر زدن (فعل)
cage, camp, encamp, encage, pitch tent

اردو زدن (فعل)
camp, encamp, encage, outspan, pitch

خیمه برپا کردن (فعل)
encamp, pitch a tent, make the pitch, pavilion

جملات نمونه

1. We encamped in the woods for the night.
[ترجمه ترگمان]شب را در جنگل اردو زدیم
[ترجمه گوگل]ما در شب برای تابستان در جنگل قرار داشتیم

2. The soldiers are encamped in the forest.
[ترجمه ترگمان]سربازها در جنگل اردو زده اند
[ترجمه گوگل]سربازان در جنگل قرار دارند

3. The soldiers are encamped on the edge of the forest.
[ترجمه ترگمان]سربازها در حاشیه جنگل اردو زده اند
[ترجمه گوگل]سربازان در لبه جنگل قرار دارند

4. They were encamped in the tents.
[ترجمه ترگمان]در چادرها اردو زده بودند
[ترجمه گوگل]آنها در چادر قرار داشتند

5. The strikers have been encamping outside the factory for weeks.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب کنندگان هفته ها در بیرون این کارخانه کار کرده اند
[ترجمه گوگل]مهاجمان هفته ها در خارج از کارخانه قرار دارند

6. The army was encamped near Damascus.
[ترجمه ترگمان]ارتش در نزدیکی دمشق اردو زده بود
[ترجمه گوگل]ارتش در نزدیکی دمشق قرار داشت

7. When they arrived to find truckloads of people encamped at the derelict village, Antheil became even more uneasy.
[ترجمه ترگمان]وقتی به آنجا رسیدند، کسانی را دیدند که در دهکده متروک اردو زده بودند، و از آن بیشتر ناراحت می شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها برای پیدا کردن کامیون های مردمی که در روستای محروم قرار داشتند وارد شدند، Antheil حتی بیشتر ناراحت شد

8. Lancaster meanwhile was encamped near Bedford, and seeing his support ebb away he made another offer of submission.
[ترجمه ترگمان]در این ضمن آقای لنکستر در حال اردو زدن در نزدیکی بدفورد بود و چون دید که support در حال افول است، تسلیم تسلیم شد
[ترجمه گوگل]در عین حال لانکستر در نزدیکی Bedford قرار داشت و از حمایت او دور می شد، او پیشنهاد دیگری را ارائه داد

9. They had to encamp on the barren hills outside and wait for help to come.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند از تپه های خشک بیرون بروند و برای کمک به ما بیایند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند در تپه های بی ثمر در بیرون قرار بگیرند و منتظر کمک برای آمدن باشند

10. They are encamp by the sea, directly opposite Baal Zephon.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور مستقیم در مقابل \"بعل Zephon\" قرار دارند
[ترجمه گوگل]آنها دریاچه هستند، مستقر در مقابل Baal Zephon

11. The families of the Gershonites shall encamp behind the tabernacle on the west.
[ترجمه ترگمان]خانواده های the در پس the در غرب encamp خواهند شد
[ترجمه گوگل]خانواده های Gershonites باید در پشت محوطه در غرب قرار دارد

12. He made his way back to the farmyard where his regiment was encamped.
[ترجمه ترگمان]راه خود را پیش گرفت و به محلی که هنگ او در آن اردو زده بود برگشت
[ترجمه گوگل]او راه خود را به خانه مزرعه ای که در آن قصر او قرار دارد برگشته است

13. The mobile units needed positions of strength where they could encamp and draw on supplies.
[ترجمه ترگمان]واحدهای سیار به مواضع قدرت نیاز داشتند که در آنجا قادر به جمع آوری و جذب آذوقه بودند
[ترجمه گوگل]واحدهای متحرک نیاز به موقعیت قدرت داشتند که در آن آنها می توانستند بر روی تسلیحات قرار بگیرند

14. TYPICAL USE: It took the soldiers only half an hour to encamp in the heavy rain.
[ترجمه ترگمان]استفاده از آن برای سربازان فقط نیم ساعت طول کشید تا در باران سنگین فرو بروند
[ترجمه گوگل]استفاده معمولی: سربازان تنها نیم ساعت برای قرار دادن در باران سنگین به سر بردند

15. His troops come together, and raise up their way against me, encamp round about my tabernacle.
[ترجمه ترگمان]قشون او به هم نزدیک می شود و راه خود را بر علیه من پیش می گیرد و در اطراف tabernacle خود می چرخد
[ترجمه گوگل]سربازانش گرد هم می آیند و راه خود را در برابر من بالا می برند، در اطراف محوطه من قرار دارند


کلمات دیگر: