کلمه جو
صفحه اصلی

egotist


معنی : خود پرست
معانی دیگر : آدم خودخواه، خودستا، مغرور، از خود راضی

انگلیسی به فارسی

( egoist ) خودپرست


egotist، خود پرست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a conceited person; braggart.
مترادف: egoist
مشابه: braggart

- That egotist bragged about himself all evening.
[ترجمه ترگمان] جورج کل شب به خود می بالید
[ترجمه گوگل] این اگستریس تمام شب را در مورد خودش داشت

(2) تعریف: a self-centered person; egoist.
مترادف: egocentric, egoist
مشابه: narcissist, self-seeker

• person who is overly preoccupied with himself and his needs, self-centered person, selfish person
an egotist is a person who acts selfishly and believes that he or she is more important than other people.

مترادف و متضاد

خود پرست (اسم)
egoist, egotist

narcissist


Synonyms: boaster, egoist, egomaniac, braggart


جملات نمونه

1. You need to be an egotist to succeed in politics.
[ترجمه Sherri] برای موفقیت در سیاست باید خودخواه باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید برای موفقیت در سیاست an باشید
[ترجمه گوگل]شما باید یک egotist باشد تا در سیاست موفق شود

2. Give any young egotist two shots of dope and an automatic and he will hold up the government mint.
[ترجمه ترگمان]هر جوان egotist دو تیر مواد مخدر و اتوماتیک به او بدهید و او هم ضرابخانه دولتی را نگه دارد
[ترجمه گوگل]هرکدام از جوانان را به دو زبانه و یک اتوماتیک بفرستید و نیمی از دولت را نگه دارید

3. Egotist, n. A person of low taste, more interested in himself than in me. Ambrose Bierce
[ترجمه ترگمان]یک نفر که ذوق و سلیقه کمتری داشت، بیشتر به خودش علاقه مند بود تا در من امبروس Bierce
[ترجمه گوگل]Egotist، n فردی از طعم کم، علاقه مند به خود بیشتر از من است Ambrose Bierce

4. I think you mean egotist, " Tom said. " If you study my project, it might edify your mind. That assumes that you're still educable . "
[ترجمه ترگمان]تام گفت: \" فکر می کنم منظورتان egotist است اگر پروژه مرا مطالعه کنید، ممکن است ذهن شما را تحت تاثیر قرار دهد این فرض بر این است که شما هنوز educable \"
[ترجمه گوگل]تام گفت: من فکر می کنم شما به معنی 'مهاجر' هستید 'اگر پروژه من را مطالعه کنید، ممکن است ذهن شما را تقویت کند این فرض می کند که هنوز تحصیل کرده اید '

5. But on account of her "egotist experience", her feminine self-consciousness was filled with "pessimistic" and gloomy color, which greatly influenced the transcendence of herself.
[ترجمه ترگمان]اما در مورد \"تجربه egotist\" او، خودآگاهی زنانه او پر از \"بدبینانه\" و \"بدبینی\" بود که تا حد زیادی بر برتری خود تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]اما با توجه به تجربیاتی که از 'تجربه ی خودخواهانه' داشت، خودخواهی زنانه او پر از 'بدبین' و رنگ غم انگیز بود که به شدت تحت تأثیر تعالی خود قرار گرفت

6. Egotist: A person of low taste, more interested in himself than in me.
[ترجمه ترگمان]آدمی با ذوق و سلیقه، بیشتر به خودش علاقه مند است تا به من
[ترجمه گوگل]Egotist: شخص طعم کم، علاقه مند به خود بیشتر از من است

7. Marian is such an egotist that she talks about herself all the time.
[ترجمه ترگمان]ماریان خیلی خودخواه است که همیشه در مورد خودش حرف می زند
[ترجمه گوگل]ماریان یک egotist است که او همیشه در مورد خود خود صحبت می کند

8. My crime is that I was an egotist.
[ترجمه ترگمان]جرم من این است که من یک فرد خودخواه بودم
[ترجمه گوگل]جرم من اینست که من یک مؤمن بودم

9. I dont think Im such an egotist, I just happen to enjoy my company.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم من از مصاحبت با خودم لذت می بردم، اما از مصاحبت با او لذت می بردم
[ترجمه گوگل]من فکر نمیکنم که چنین فردی داشته باشم، فقط از شرکت من لذت می برم

10. An egotist loves himself for the most superficial of reasons, while a self-respecting person takes pride in qualities of character that he or she has worked hard to develop.
[ترجمه ترگمان]An به دلایل سطحی خود را دوست دارد، در حالی که یک فرد با احترام به کیفیات شخصیتی که او برای توسعه سخت تلاش کرده است، غرور را به خود جلب می کند
[ترجمه گوگل]یک egotist خود را به خاطر سرزنش ترین دلایل خود را دوست دارد، در حالی که شخص احترام به ویژگی های شخصیتی که به سختی کار کرده است، افتخار می کند

11. Pascoe thought, only a real performer would bother with a grace-note like that; only a real egotist.
[ترجمه ترگمان]فقط یک هنرمند واقعی خودش را به دردسر می انداخت، فقط یک هنرمند واقعی
[ترجمه گوگل]Pascoe فکر کرد، تنها یک هنرمند واقعی با یک یادداشت فریبنده مانند آن مواجه می شود؛ فقط یک egotist واقعی

12. Any man that thinks civilization had advanced is an egotist.
[ترجمه ترگمان]هر مردی که فکر می کند تمدن، جورج ملیس است
[ترجمه گوگل]هر کسی که فکر می کند تمدن پیشرفت کرده است، یک فرد مشتاق است

13. That's how I came to know a few things it might have been easier not to know, stories that did nothing for my peace of mind, the kind of news an egotist should always take care to avoid.
[ترجمه ترگمان]این بود که من چند تا از چیزهایی را که شاید بهتر از این نبود که بدانم، داستان هایی که برای آرامش ذهن من اهمیتی نداشت، این نوع خبری که جورج همیشه باید از آن اجتناب کند
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که من می دانستم چند چیز که شاید ساده تر از آن نبود که بخواهم بدانم، داستانهایی که برای آرامش من هیچ کاری نکردند، نوعی از خبرهایی است که هر کسی باید هرگز از آن اجتناب کند

14. Drouet had ability in this line himself when the game was worth the candle, but he was too much the egotist to reach the polish which Hurstwood possessed.
[ترجمه ترگمان]وقتی که این بازی به زحمتش می ارزید، Drouet توانایی داشت که به برق شمع برسد، اما نیازی نداشت که به لهستانی که صاحب آن بود دسترسی پیدا کند
[ترجمه گوگل]Drouet توانایی خود را در این خط خود را هنگامی که بازی ارزش شمع بود، اما او بیش از حد بسیاری از egotist بود برای رسیدن به لهستانی که Hurstwood دارای

پیشنهاد کاربران

an egotist
یک ادم خودخواه


کلمات دیگر: