کلمه جو
صفحه اصلی

eligible


معنی : واجد شرایط، مطلوب، قابل انتخاب
معانی دیگر : گزیدنی، گزین پذیر، مستحق، شایا، مشمول، (به ویژه برای زناشویی) شایسته، دلخواه، مناسب ازدواج، درخور، مورد پسند

انگلیسی به فارسی

قابل انتخاب، واجد شرایط، مطلوب


واجد شرایط بودن، واجد شرایط، مطلوب، قابل انتخاب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: eligibly (adv.)
(1) تعریف: qualified for a benefit, privilege or position, such as elective office.
مترادف: qualified
متضاد: ineligible
مشابه: acceptable, fit, fitting, suitable, suited

(2) تعریف: fit, worthy, or desirable, esp. for marriage.
متضاد: ineligible
مشابه: appropriate, available, desirable, fit, suitable

• suitable, worthy of, qualified
someone who is eligible for something is qualified or suitable for it.
an eligible man or woman is not yet married but is considered to be a suitable partner.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] واجد شرایط

مترادف و متضاد

واجد شرایط (صفت)
qualified, bona fide, eligible

مطلوب (صفت)
favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

قابل انتخاب (صفت)
eligible

fit, worthy


Synonyms: acceptable, appropriate, becoming, capable of, desirable, discretionary, elective, employable, equal to, fitted, in line for, in the running, licensed, likely, preferable, privileged, proper, qualified, satisfactory, seemly, suitable, suited, trained, up to, usable


Antonyms: improper, inappropriate, ineligible, unfit, unsuitable, unsuited, unworthy


جملات نمونه

1. eligible for retirement
واجد شرایط برای بازنشستگی

2. only citizens are eligible for this job
فقط شهروندان می توانند برای این شغل گزیده شوند.

3. to be constitutionally eligible
از نظر قانون اساسی واجد شرایط بودن

4. she hasn't found an eligible young man yet
او هنوز مرد جوان شایسته ای را نیافته است.

5. All those eligible will receive a cash handout.
[ترجمه ترگمان]همه این افراد واجد شرایط، اعانه نقدی دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]همه کسانی که واجد شرایط دریافت یک بخش نقدی

6. He is an eligible young man.
[ترجمه ترگمان]جوان شایسته ای است
[ترجمه گوگل]او مرد جوان واجد شرایط است

7. Who is eligible to apply for membership of the association?
[ترجمه ترگمان]چه کسی صلاحیت درخواست برای عضویت در انجمن را دارد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی واجد شرایط درخواست عضویت در انجمن است؟

8. Students on a part-time course are not eligible for a loan.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در دوره نیمه وقت، واجد شرایط دریافت وام نیستند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان دوره نیمه وقت واجد شرایط دریافت وام نیستند

9. Of the world's most precious and are not eligible and lost.
[ترجمه ترگمان]از ارزشمندترین و precious دنیا، از دست رفته و گم نمی شوند
[ترجمه گوگل]از قیمتی که در جهان وجود دارد و واجد شرایط و از دست رفته است

10. Are you eligible to join this club?
[ترجمه ترگمان]تو واجد شرایط هستی که به این کلوپ ملحق بشی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما واجد شرایط عضویت در این باشگاه هستید؟

11. Farmers are eligible for government support if they let a certain amount of land lie fallow.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در صورتی که میزان معینی از زمین را در آیش نگه دارند، واجد شرایط حمایت از دولت هستند
[ترجمه گوگل]کشاورزان واجد شرایط دریافت کمک دولتی هستند اگر اجازه داده می شود مقدار مشخصی از زمین دراز بکشند

12. In addition to you,and who is eligible walked around in my heart.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر شما، و کسی که واجد شرایط است، در قلب من قدم می زند
[ترجمه گوگل]علاوه بر شما و کسانی که واجد شرایط هستند در قلب من راه می روند

13. Are you eligible for early retirement/maternity leave?
[ترجمه ترگمان]آیا برای مرخصی زودهنگام یا مرخصی زایمان واجد شرایط هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا واجد شرایط برای بازنشستگی / زایمان زود هنگام هستید؟

14. What percentage of eligible voters cast their ballots?
[ترجمه ترگمان]کدام درصد از رای دهندگان واجد شرایط رای خود را به صندوق ها انداختند؟
[ترجمه گوگل]چه درصد از رای دهندگان واجد شرایط رای دهی خود را برگزار می کنند؟

15. You may be eligible for a clothing grant.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است واجد شرایط یک کمک هزینه لباس باشید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است واجد شرایط دریافت کمک هزینه باشد

Only citizens are eligible for this job.

فقط شهروندان می‌توانند برای این شغل گزیده شوند.


eligible for retirement

واجد شرایط برای بازنشستگی


She hasn't found an eligible young man yet.

او هنوز مرد جوان شایسته‌ای را نیافته است.


پیشنهاد کاربران

فرصت طلب

شایسته

adjective صفت
having the right to do or obtain something; satisfying the appropriate conditions.
داشتن حق انجام یا کسب چیزی؛ واجد شرایط مناسب.
"customers who are eligible for discounts"
"مشتریانی که واجد شرایط تخفیف هستند"

( of a person ) desirable or suitable as a partner in marriage. ( فرد یا شخصی ) مطلوب یا مناسب برای پیوند ازدواج.
"the world's most eligible bachelor"" واجد شرایط ترین ( برای ازدواج "که ازدواج نکردن" ) مجردهای دنیا"

واجد شرایط

شرایت مناسب suitadle

ideal as marriage partner

واجدشرایط، مشمول، شایسته

واجد شرایط ؛ مناسب ( برای ازدواج )

# He is eligible for retirement
# Only people over 18 are eligible to vote
# She hasn't found an eligible bachelor yet


کلمات دیگر: