کلمه جو
صفحه اصلی

emulate


معنی : تقلید کردن، رقابت کردن با، برابری جستن با، هم چشمی کردن با، پهلو زدن
معانی دیگر : (از راه تقلید) برتری جویی کردن، سرمشق قرار دادن، برتری (یا برابری) جستن، هم چشمی کردن، نوسیدن، دنباله روی کردن، رقابت کردن (همراه با موفقیت)

انگلیسی به فارسی

تقلید کردن


چشم‌هم‌چشمی کردن با، رقابت کردن با، برابری جستن با، پهلو زدن


تقلید، برابری جستن با، تقلید کردن، هم چشمی کردن با، رقابت کردن با، پهلو زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emulates, emulating, emulated
مشتقات: emulative (adj.), emulatively (adv.), emulator (n.)
• : تعریف: to try to be the same as or better than (another person), esp. by imitating.
مترادف: copy, duplicate, follow, imitate
مشابه: echo, impersonate, match, mimic, mirror, parallel, replicate, reproduce, rival, simulate

- She admired her adventuresome aunt and desired to emulate her.
[ترجمه ترگمان] زن adventuresome را تحسین می کرد و دلش می خواست با او برابری کند
[ترجمه گوگل] او عمه پرماجرا را تحسین کرد و خواست که او را تقلید کند
- She wished her son would emulate his hard-working father rather than these rock stars.
[ترجمه رضاامیری] اوآرزومیکرد پسرش بجای هنرپیشگان راک، ازپدرسختکوشش تقلیدمیکرد
[ترجمه ترگمان] آرزو می کرد که پسرش بیشتر از این ستارگان hard از او تقلید کند
[ترجمه گوگل] او آرزو می کرد که پسرش به جای این ستارگان سنگ، به پدر سخت کوشش خود شبیه شود

• imitate, try to equal or excel, take after, copy
if you emulate someone or something, you imitate them because you admire them; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تقلید کردن .

مترادف و متضاد

تقلید کردن (فعل)
assume, simulate, imitate, mimic, emulate, pattern

رقابت کردن با (فعل)
emulate, compete

برابری جستن با (فعل)
emulate

هم چشمی کردن با (فعل)
emulate

پهلو زدن (فعل)
emulate

copy the actions of


Synonyms: challenge, compete, compete with, contend, contend with, ditto, do, do like, follow, follow in footsteps, follow suit, follow the example of, go like, imitate, make like, mimic, mirror, outvie, pattern after, rival, rivalize, take after, vie with


جملات نمونه

1. she tried to emulate her elder brother in sports
کوشید که در ورزش از برادر ارشد خود پیشی بگیرد.

2. book covers which one way or another emulate leather
جلدهای کتاب که به طرق گوناگون به تقلید از چرم ساخته شده است

3. They hope to emulate the success of other software companies.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که از موفقیت شرکت های نرم افزاری دیگر تقلید کنند
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند که موفقیت شرکت های نرم افزاری دیگر را تقلید کنند

4. Sons are traditionally expected to emulate their fathers.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی انتظار می رود که پسران از پدران خود تقلید کنند
[ترجمه گوگل]به طور سنتی انتظار می رود پسران پدران خود را تقلید کنند

5. Some smaller cities now emulate the major capitals in their cultural offerings.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر برخی شهرهای کوچک تر از پایتخت های اصلی در خدمات فرهنگی خود تقلید می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی شهرهای کوچکتر هم اکنون سرمایه های اصلی خود را در ارائه خدمات فرهنگی شبیه سازی می کنند

6. Fitzgerald is keen to emulate Martin's record of three successive world titles.
[ترجمه ترگمان]فیتزجرالد مایل به تقلید از سابقه سه عنوان بعدی جهان است
[ترجمه گوگل]فیتزجرالد مشتاق است که رکورد مارتین را در سه بازی متوالی جهان تقلید کند

7. She hopes to emulate her sister's sporting achievements.
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که از دستاوردهای ورزشی خواهرش تقلید کند
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که دستاوردهای ورزشی خواهرش را تقلید کند

8. You must work hard to emulate your sister.
[ترجمه ترگمان]شما باید سخت کار کنید که از خواهرت تقلید کنید
[ترجمه گوگل]شما باید سخت کار کنید تا شریکتان را تقلید کنید

9. I grew up trying to emulate that.
[ترجمه ترگمان] من بزرگ شدم که از اون تقلید کنم
[ترجمه گوگل]من بالاخره تلاش کردم تا آن را تقلید کنم

10. Virtual PreVUE can emulate a system with thousands of users, PreVUE-X tests for bugs in X-Windows applications.
[ترجمه ترگمان]PreVUE مجازی می توانند با هزاران کاربر، تست PreVUE - X برای حشرات در برنامه های X - ویندوز، رقابت کنند
[ترجمه گوگل]PreVUE مجازی می تواند سیستم با هزاران کاربر تقلید کند، PreVUE-X برای اشکالات در برنامه های X-Windows

11. The organisers hope the unofficial event will emulate last weekend's annual rugby sevens tournament.
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان امیدوارند که این رویداد غیررسمی از مسابقات راگبی سالانه آخر هفته گذشته تقلید کند
[ترجمه گوگل]سازمان دهندگان امیدوارند که رویداد غیر رسمی در مسابقات هفتگی راگبی سال گذشته در آخر هفته شبیه سازی شود

12. If they decide to emulate you this is fine, a great compliment.
[ترجمه ترگمان]اگر تصمیم بگیرند از شما تقلید کنند، این عالی است، یک تعریف عالی
[ترجمه گوگل]اگر آنها تصمیم به تقلید از شما بدست آورند، عالی است

13. The narrator's wish to emulate that even-heartedness was Sebastian's own.
[ترجمه ترگمان]آرزوی گوینده این است که از آن برابری کند
[ترجمه گوگل]آرزوای راوی برای تقلید از این احساسات، سباستین بود

14. It was built successfully but two attempts to emulate and balance it soon ran into difficulties.
[ترجمه ترگمان]آن با موفقیت ساخته شد، اما دو بار تلاش برای تقلید و تعادل آن به زودی دچار مشکلات شد
[ترجمه گوگل]این موفقیت با موفقیت انجام شد، اما دو تلاش برای تقلید و تعادل آن به زودی به مشکلات تبدیل شد

She tried to emulate her elder brother in sports.

کوشید که در ورزش از برادر ارشد خود پیشی بگیرد.


Some Protestants emulated this practice.

برخی از پروتستان‌ها از این روش پیروی کردند.


Book covers which one way or another emulate leather.

جلدهای کتاب که به طرق گوناگون به تقلید از چرم ساخته شده است.


پیشنهاد کاربران

emulation هم چشمی

شبیه سازی

الگوی خود قرار دادن ,
to model yourself after someone ( a role model ) to match their success
تقلید کردن copy, imitare
He is emulating skiing skills of his brother

تقلید و الگو برداری کردن

تقلید کردن
دنباله روی کردن
رقابت کردن
برتری جویی کردن
برابری کردن

مانند کسی بودن

تقلید کردن
چشم و هم چشمی کردن

هماوردی کردن


کلمات دیگر: