کلمه جو
صفحه اصلی

easterner


معنی : ساکن شرق
معانی دیگر : خاورزی، خاورنشین، ساکن مشرق

انگلیسی به فارسی

خاورنشین ،ساکن مشرق


شرق، ساکن شرق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (often cap.) a native or inhabitant of an eastern area or region.

• native or resident of the east
an easterner is a person who was born in or who lives in the eastern part of a place or country, especially an american from the east coast of the usa.

مترادف و متضاد

ساکن شرق (اسم)
easterner

جملات نمونه

1. Strategic policy during the War was vitiated because of a sharp division between "easterners" and "westerners".
[ترجمه ترگمان]سیاست استراتژیک در طول جنگ به دلیل تقسیم شدید بین \"easterners\" و \"غربی\" به دست آمد
[ترجمه گوگل]سیاست استراتژیک در طول جنگ به علت اختلاف شدیدی میان 'شرق' و 'غربی ها' وجود داشت

2. To an easterner, no trees meant no possibility of agriculture.
[ترجمه ترگمان]برای an، هیچ درختی امکان نداشت کشاورزی داشته باشد
[ترجمه گوگل]به شرق، هیچ درخت به معنای امکان کشاورزی نبود

3. The easterners need qualified staff at least as much as cash.
[ترجمه ترگمان]The حداقل به اندازه پول نقد به کارکنان واجد شرایط نیاز دارند
[ترجمه گوگل]استرالیایی ها نیاز به کارکنان واجد شرایط حداقل تا پول نقد دارند

4. For one thing, he was an easterner; for another, he was a newspaperman.
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز، او یک easterner بود، برای یک چیز دیگر، او a بود
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، او یک مرد شرقی بود؛ برای یکی دیگر، او یک خبرنگار بود

5. Many easterners see these ideas as a poor substitute for concessions on trade, but welcome them as a step towards membership.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم این ایده ها را به عنوان یک جایگزین ضعیف برای امتیازات تجاری می بینند، اما از آن ها به عنوان یک گام به سمت عضویت استقبال می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ساکنان این ایده ها را بعنوان جایگزینی ضعیف برای رفع معامله در تجارت می بینند، اما آنها را به عنوان قدمی برای عضویت در نظر می گیرند

6. Baptist asked why the easterners invaded their churches instead of heading for the heathen out yonder.
[ترجمه ترگمان]باپتیست پرسید که چرا the به جای آن که به طرف کافران بروند به کلیسا حمله کردند
[ترجمه گوگل]باپتیست پرسید که چرا این افراد به جای رفتن به سرزمینهای اشغالگر به کلیساهای خود حمله کردند

7. Some initial psychological studies suggest that when an Easterner goes West or vice versa, habits of thought and perception quickly begin to change.
[ترجمه ترگمان]برخی مطالعات روانشناسی اولیه نشان می دهند که وقتی یک Easterner به غرب می رود یا بالعکس، عادات تفکر و ادراک به سرعت تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]برخی مطالعات روانشناسی اولیه نشان می دهد که وقتی یک مرد شرقی به غرب می رود یا برعکس، عادت های اندیشه و ادراک به سرعت شروع به تغییر می کنند

8. AN Easterner or city person who a rANch in the West.
[ترجمه ترگمان]یک فرد Easterner یا شهری است که در غرب ranch است
[ترجمه گوگل]یک فرد شرقی یا شهر که در غرب زندگی می کند

9. The Easterner probably sees more, and the Westerner probably sees less, but in more detail.
[ترجمه ترگمان]The احتمالا چیزهای بیشتری می بیند، و این کارشناس احتمالا کم تر می بیند، اما با جزئیات بیشتر
[ترجمه گوگل]احتمالا شرقی ها بیشتر می بینند و احتمالا غرب بیشتر احتمال دارد، اما جزئیات بیشتری دارد

10. AN Easterner or city person who vacations on a rANch in the West.
[ترجمه ترگمان]یک فرد Easterner یا شهری که تعطیلات خود را در غرب سپری می کند
[ترجمه گوگل]یک فرد شرقی یا شهر که در غرب در حال تعطیلات است

11. He is an Easterner .
[ترجمه ترگمان] اون یه \"Easterner\" - ه
[ترجمه گوگل]او شرقی است

12. McElwee sees Los Angeles and its entertainment industry through the eyes of a bemused Easterner.
[ترجمه ترگمان]McElwee لس آنجلس و صنعت سرگرمی آن را از طریق چشمان of می بیند
[ترجمه گوگل]McElwee لس آنجلس و صنعت سرگرمی خود را از طریق چشم یک بیگانه شرقی می بیند

13. Language barriers may cause cultural barriers between two Westerners, let alone when it happens between an Easterner and a Westerner.
[ترجمه ترگمان]موانع زبانی ممکن است باعث ایجاد موانع فرهنگی بین دو تن از غرب شوند، چه برسد به زمانی که بین یک Easterner و یک Westerner رخ می دهد
[ترجمه گوگل]موانع زبان ممکن است باعث ایجاد موانع فرهنگی بین دو غربی شود، بویژه زمانی که بین شرق و غرب اتفاق می افتد

14. I hope to come the open and comprehensive city with energy and feature of easterner .
[ترجمه ترگمان]من امیدوارم که شهر باز و جامع با انرژی و ویژگی of باشد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که شهر باز و جامع با انرژی و ویژگی های شرق تر بیافتد


کلمات دیگر: