1. A girl's place is in the home, not gallivanting around and filling her head with nonsense.
[ترجمه ترگمان]خانه یک دختر در خانه است، نه به گردش می رود و سرش را با حماقت پر می کند
[ترجمه گوگل]جایگاه دختر در منزل است، و در حال غرق شدن نیست و سرش را با بی حوصلگی پر می کند
2. Well you won't be able to go off gallivanting around like this when there's a baby to be taken care of.
[ترجمه ترگمان]خوب، وقتی بچه ای هست که باید از خودت مراقبت کنه، نمی تونی با خودت به گردش بری
[ترجمه گوگل]خوب، شما نمیتوانید از این که کودک شما مراقبت می کند، دورتر از این می افتد
3. You're too old to go gallivanting around Europe.
[ترجمه ترگمان]تو برای رفتن به رفتن به اروپا خیلی پیر شدی
[ترجمه گوگل]شما بیش از حد پیر میشوید که گرسنگی را در اطراف اروپا تجربه کنید
4. He just gallivants about instead of working.
[ترجمه ترگمان]اون فقط به جای کار در مورد کار کردن حرف میزنه
[ترجمه گوگل]او فقط به جایی کار می کند
5. They should spend less time gallivanting about and more with their children.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید زمان کمتری را صرف خرید و فروش بیشتر با فرزندان خود کنند
[ترجمه گوگل]آنها باید زمان کمتری در مورد فرزندان خود و دیگران صرف کنند
6. She should be home with the children, not gallivanting around.
[ترجمه ترگمان]او باید با بچه ها در خانه باشد، نه اینکه به اطراف نگاه کند
[ترجمه گوگل]او باید با بچه ها در خانه باشد، نه در اطراف
7. Oh, stop all this gallivanting about, and settle down to do something!
[ترجمه ترگمان]آه، این gallivanting را بس کنید و بنشینید تا کاری را انجام بدهید!
[ترجمه گوگل]اوه، تمام این چیزها را متوقف کن، و برای انجام کاری کاری را انجام دهید!
8. We have no time to gallivant about.
[ترجمه ترگمان]ما وقتی برای عشق بازی نداریم
[ترجمه گوگل]ما هیچ وقت برای گول زدن نداریم
9. He can do his gallivanting in the daylight hours with or without milk bottles.
[ترجمه ترگمان]او می تواند در ساعات روز بدون شیر و بدون شیر و بدون شیر و بدون شیر انجام دهد
[ترجمه گوگل]او می تواند در روزهای آفتابی با بطری های شیری یا بدون آن، غذای خود را انجام دهد
10. They shall spend less time gallivant about and more with their children.
[ترجمه ترگمان]آن ها زمان کمتری را صرف خرید و فروش بیشتر با فرزندان خود خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها باید با کودکان خود زمان بیشتری را صرف گله کنند
11. The mother has shown a poor sense of responsibility, often gallivanting off somewhere and leaving the children on their own.
[ترجمه ترگمان]مادر حس ضعیفی از مسئولیت پذیری نشان داده است، اغلب به جایی نقل مکان می کند و کودکان را به تنهایی ترک می کند
[ترجمه گوگل]مادر احساس ضعف مسئولیتی را نشان داده است، و گاهی اوقات از جایی خارج می شود و فرزندان خود را ترک می کنند
12. Is that what you tell your patients, to go dancing and gallivanting around just after breaking a hip?
[ترجمه ترگمان]این چیزیه که به بیمار هات میگی برای اینکه فقط بعد از اینکه یه مفصل رو به هم بزنی، بری و خودت رو ول کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا این چیزی است که شما به بیماران خود می گوئید، به رقصیدن و گول زدن در اطراف درست بعد از شکستن ران
13. Would you have her dragged up by a succession of au pairs and housekeepers while you went gallivanting all over the world?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است هنگامی که شما در تمام دنیا گردش می کردید، او را با چند جفت جفت خدمتکار و خدمتکار همراهی می کردید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما او را توسط یک سلسله جوراب های زنانه و خانمها در حالی که شما گاو نر در سراسر جهان رفت؟
14. But Phelps is 23 years old, bound to toke up, drink and gallivant around with the ladies.
[ترجمه ترگمان]اما فیلیپ بیست و سه ساله است و مجبور است با خانم ها لاس بزند و با خانم ها به گردش برود
[ترجمه گوگل]اما فلپس 23 ساله است و مجبور است با خانم ها نوشیدنی ها و نوشیدنی ها را بپوشاند