کلمه جو
صفحه اصلی

fictional


معنی : ساختگی، افسانهای
معانی دیگر : fictive ساختگی

انگلیسی به فارسی

( fictive ) ساختگی، افسانه‌ای، تخیلی، غیرواقعی


داستانی، حکایت‌وار، داستان‌گونه


تخیلی، ساختگی، افسانهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: fictionally (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or in the category of fiction.
متضاد: true
مشابه: mythical

- He was a journalist, but he wrote fictional stories as well.
[ترجمه ترگمان] او یک روزنامه نگار بود، اما داستان های تخیلی نیز می نوشت
[ترجمه گوگل] او یک روزنامه نگار بود، اما داستان های داستانی هم نوشته بود

(2) تعریف: existing only in fiction.
متضاد: real
مشابه: fictitious

- A fictional town is the setting of this historically-based novel.
[ترجمه ترگمان] یک شهر خیالی برپایی این رمان تاریخی است
[ترجمه گوگل] یک شهر تخیلی تنظیم این رمان تاریخی است

• fabricated; fanciful, of the imagination; of or pertaining fictitious literature
fictional people and events are not real, but occur in stories, plays, and films.
fictional means relating to novels and stories.

مترادف و متضاد

ساختگی (صفت)
artificial, false, dummy, bogus, make-believe, fictitious, apocryphal, fictional, phony, phoney, made-up, fictive, factitious, factitive

افسانهای (صفت)
fictional, incredible, fabulous, legendary, fictive

جملات نمونه

1. The names of the shops are entirely fictional.
[ترجمه ترگمان]نام این فروشگاه ها کاملا تخیلی است
[ترجمه گوگل]نام فروشگاه ها کاملا تخیلی است

2. Gissing used his fictional alter ego to attack Victorian morals.
[ترجمه ترگمان]Gissing از شخصیت تغییر شخصیت خیالی خود برای حمله به اخلاقیات ویکتوریا استفاده کرد
[ترجمه گوگل]جیسینگ با استفاده از انحصار جعلی تخیلی خود برای حمله به اخلاق ویکتوریا استفاده کرد

3. Almost all fictional detectives are unreal.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه کاراگاهان تخیلی غیر واقعی هستن
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام کارآگاهان داستانی غیر واقعی هستند

4. It is drama featuring fictional characters.
[ترجمه ترگمان]درام شامل شخصیت های خیالی است
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه شامل شخصیت های داستانی است

5. The two authors represent the opposite poles of fictional genius.
[ترجمه ترگمان]دو نویسنده، قطب های مخالف نبوغ خیالی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]دو نویسنده نشان دهنده قطب های مخالف نابغه داستانی است

6. The novel is set in the fictional German town of Kreiswald.
[ترجمه ترگمان]این رمان در شهر تخیلی Kreiswald آلمان واقع شده است
[ترجمه گوگل]این رمان در شهر آلمانی کریسولد آلمان تخیلی است

7. Even if they are fictional characters, it doesn't bode well for the poor things.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آن ها شخصیت های تخیلی باشند، نشانه خوبی برای چیزهای بد نیست
[ترجمه گوگل]حتی اگر شخصیت های داستانی هستند، برای چیزهای ضعیف خوب نیست

8. But then right-wing, upper-class fictional characters would have fun even if tentacled Martians were chasing them through sewage.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن جناح راست، شخصیت های تخیلی طبقه بالا حتی اگر مریخی ها آن ها را از طریق فاضلاب تعقیب می کردند، سرگرم کننده خواهند بود
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، شخصیت های داستانی راست و چهره فوق العاده سرگرم کننده خواهد بود حتی اگر مریخی های ساحلی آنها را از طریق فاضلاب تعقیب کنند

9. Each pilot wheeled out of the fictional sun, nosed down, and jockeyed his bouncing machine into a dive.
[ترجمه ترگمان]هر خلبان از زیر آفتاب fictional بیرون آمد، دماغش را پایین کشید و ماشین bouncing را به سمت پایین پرت کرد
[ترجمه گوگل]هر خلبان از خورشید داستانی خارج شده و از ماشین پیروی کرد و به شیرجه رفت

10. The me, being inherently fictional in nature, provides only arbitrary guidance to the speaking subject.
[ترجمه ترگمان]من که ذاتا تخیلی در طبیعت هستم، تنها راهنمایی دل خواه برای موضوع صحبت کردن فراهم می کند
[ترجمه گوگل]من، ذاتا در طبیعت داستانی، تنها راهنمایی دلخواه را برای موضوع صحبت می کند

11. 'The X Files' is a fictional television programme about strange, unexplained happenings.
[ترجمه ترگمان]پرونده ایکس یک برنامه تلویزیونی تخیلی درباره اتفاقات عجیب و غیرقابل توضیح است
[ترجمه گوگل]'X Files' یک برنامه تلویزیونی تخیلی درباره اتفاقات غریب و غیر قابل توضیح است

12. Each group is named after a fictional character like Mickey Mouse.
[ترجمه ترگمان]هر گروه بعد از یک شخصیت خیالی مثل میکی ماوس نامگذاری شده است
[ترجمه گوگل]هر گروه به عنوان یک شخصیت داستانی مانند میکی ماوس نامگذاری شده است

13. Agatha Christie's greatest fictional creation was the Belgian detective, Hercule Poirot.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین مخلوق Agatha آگاتا کریستی، کارآگاه بلژیکی، Poirot بود
[ترجمه گوگل]بزرگترین آثار هنری آگاتا کریستی، کارآگاه بلژیکی، هرکول پوآرو بود

14. It is broadsheet agony-column material given fictional substance.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک ماده تخیلی است که به صورت یک ماده تخیلی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این ماده ستون فقرات گسترده ای است که مواد داستانی آنها را در بر می گیرد

پیشنهاد کاربران

تخیلی

ماورایی

به نقل از هزاره:
داستانی
خیالی
تخیلی
غیرواقعی

قصه پردازانه

الکی خیالی
اگه دوست داشتید لایک کنید


کلمات دیگر: