کلمه جو
صفحه اصلی

geometric


معنی : هندسی
معانی دیگر : وابسته به هندسه، دارای خطوط و زوایا و دوایر (geometrical هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

هندسی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: geometrical (adj.), geometrically (adv.)
(1) تعریف: of or concerning geometry.

(2) تعریف: composed of lines or figures like those of geometry, as a painting or design.

• of or pertaining to geometry; utilizing basic geometric shapes as part of a decoration or design (i.e. circles, triangles, etc.)
geometric or geometrical is used to refer to something which relates to geometry.
geometric or geometrical designs and shapes consist of regular shapes and lines, and sharp angles.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] هندسی
[برق و الکترونیک] هندسی
[ریاضیات] هندسی

مترادف و متضاد

هندسی (صفت)
numeral, geometric

جملات نمونه

1. geometric progression
تصاعد هندسی

2. a geometric pattern
طرح هندسی،نقش گوشه دار و خطدار

3. various geometric figures
شکل های مختلف هندسی

4. The jumper has a geometric pattern on it.
[ترجمه ترگمان]این jumper یک الگوی هندسی روی آن دارد
[ترجمه گوگل]بلوز دارای یک الگوی هندسی بر روی آن است

5. Geometric designs were popular wall decorations in the 14th century.
[ترجمه ترگمان]طرح های هندسی در قرن چهاردهم به عنوان تزیینات داخلی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]طرح های هندسی دکوراسیون دیواری معروف در قرن 14 بود

6. Population is increasing in that country in a geometric progression.
[ترجمه ترگمان]جمعیت در این کشور در یک تصاعد هندسی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]جمعیت در این کشور در حال پیشرفت هندسی در حال افزایش است

7. Persian rugs are characterized by their geometric designs and rich colours.
[ترجمه ترگمان]قالیچه های ایرانی با طرح های هندسی و رنگ های غنی مشخص می شوند
[ترجمه گوگل]قالی ایرانی با طرح های هندسی و رنگ های غنی مشخص شده است

8. Many pictures have been based on simple geometric designs.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از عکس ها مبتنی بر طراحی های ساده هندسی بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از تصاویر بر اساس طرح های هندسی ساده ساخته شده اند

9. What are the main factors producing geometric distortion in Landsat images?
[ترجمه ترگمان]عوامل اصلی تولید اعوجاج هندسی در تصاویر Landsat چیست؟
[ترجمه گوگل]عوامل اصلی ایجاد اعوجاج هندسی در تصاویر لندست چیست؟

10. Where he is abstract and geometric, she is figurative and expressionist.
[ترجمه ترگمان]جایی که او انتزاعی و هندسی است، فیگوراتیو و انتزاعی است
[ترجمه گوگل]جایی که او انتزاعی و هندسی است، او شیطانی و بیانگر است

11. It consists of outlining hidden geometric shapes in larger complex figures.
[ترجمه ترگمان]آن شامل ترسیم شکل های هندسی پنهان در شکل های پیچیده بزرگ تر است
[ترجمه گوگل]این شامل مشخص کردن اشکال هندسی پنهان در چهره های پیچیده تر است

12. Unlike Woodchester, however, such geometric decoration as exists does not serve to emphasize the autonomy of the circular arrangement.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخلاف Woodchester، چنین تزییناتی که وجود دارد، برای تاکید بر استقلال این نظم مدور بکار نمی آید
[ترجمه گوگل]با این حال، بر خلاف Woodchester، چنین دکوراسیون هندسی، همانطور که وجود دارد، برای تأکید بر استقلال آرایش دایره ای نیست

13. The geometric origins of Constructivism can be found in the work of Pythagoras and its philosophy was prepared by Plato.
[ترجمه ترگمان]منشا هندسی constructivism را می توان در کار فیثاغورس و فلسفه آن که توسط افلاطون آماده شده بود یافت
[ترجمه گوگل]منشاء هندسی ساختارگرایی در کار پیتاگوراس یافت می شود و فلسفه آن توسط افلاطون تهیه شده است

14. I brought him some geometric abstractions -- he was not into abstraction anymore -- he was very helpful.
[ترجمه ترگمان]من براش یه سری abstractions هندسی براش آوردم - اون دیگه تو abstraction نبود - اون خیلی کمک می کرد -
[ترجمه گوگل]من او را به برخی از انتزاع های هندسی آوردم - او به انتزاع دیگر نمی شد - او بسیار مفید بود

15. A measured, geometric square, stood on edge, seems too tall.
[ترجمه ترگمان]یک میدان هندسی اندازه گیری شده در لبه پرتگاه بسیار بلند به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]مربع اندازه گیری شده هندسی، بر روی لبه ایستاده، به نظر می رسد بیش از حد بلند است

a geometric pattern

طرح هندسی، نقش گوشه‌دار و خط‌دار


پیشنهاد کاربران

شکیل

ساختاری


کلمات دیگر: