کلمه جو
صفحه اصلی

gallows


معنی : خاده، اعدام، چوبه دار، دار، بدار اویزی، مستحق اعدام
معانی دیگر : مجازات اعدام (از راه حلق آویزی)، چوبه ی دار، دستگاهی به شکل دار که برای آویختن یا ثابت نگهداشتن اشیا به کار می رود

انگلیسی به فارسی

دار، چوبه دار، اعدام، بدار اویزی، مستحق اعدام


انگلیسی به انگلیسی

• wooden frame from which a condemned person is executed by hanging; execution by hanging
a gallows is a wooden frame on which criminals used to be hanged.

مترادف و متضاد

خاده (اسم)
hock, pole, scaffold, broomstick, neckcloth, dog hook, fire hook, gaff, gallows, gibbet, maiden, harpoon, gib staff

اعدام (اسم)
execution, extinction, gallows, hanging

چوبه دار (اسم)
gallows, gibbet, tree

دار (اسم)
scaffold, gallows

بدار اویزی (اسم)
gallows

مستحق اعدام (صفت)
gallows, hanging

جملات نمونه

a crime worthy of the gallows

جنایتی که سزای آن چوبه‌ی دار است


1. a crime worthy of the gallows
جنایتی که سزای آن چوبه ی دار است

2. Save a thief from gallows and he will help hang you.
[ترجمه ترگمان]یک دزد را از چوبه دار نجات دهید و او به دار زدن شما کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]یک دزد را از چنگال نگه دارید و او به شما کمک خواهد کرد

3. Lying is the first step to the gallows.
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن اولین قدم به سوی چوبه دار است
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن اولین قدم به شمشیر است

4. The greater the crime, the higher the gallows.
[ترجمه امیرعلی برادران] هر چه جنایت بزرگتر، چوبه دار بالاتر
[ترجمه ترگمان]به هر حال، جنایت بزرگ تر، چوبه دار
[ترجمه گوگل]هرچه جرم بیشتر باشد بالاتر از دمبرگ

5. He was saved from the gallows by a lastminute reprieve.
[ترجمه ترگمان]او در آخرین لحظه مجازات اعدام از چوبه دار نجات یافت
[ترجمه گوگل]او از طرف معاونت ریاست جمهوری با یک معامله کوتاه مدت نجات یافت

6. The murderer was sent to the gallows.
[ترجمه ترگمان]قاتل را به چوبه دار فرستادند
[ترجمه گوگل]قاتل به چوبه دار فرستاده شد

7. The criminal ended up in the gallows.
[ترجمه بهروز مددی] پایان کار جنایتکار طناب دار بود.
[ترجمه ترگمان]جنایت در چوبه دار به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این جنایتکار در چوبه دار افتاد

8. As uplifting as a gallows, maybe, but a rewarding experiment in instrumentation none the less.
[ترجمه ترگمان]شاید به عنوان بالا رفتن به عنوان یک دار، شاید یک تجربه پاداش دهی در ابزار دقیق و نه کم تر
[ترجمه گوگل]شاید بعید به نظر برسد، اما تجربیات باارزش در ابزار دقیق

9. The next sketch was one of a gallows.
[ترجمه ترگمان]تصویر بعدی یکی از چوبه دار بود
[ترجمه گوگل]طرح بعدی یکی از چوبه دار بود

10. The gallows with its black outline, like a half-completed cross, sank back behind the hedge and was lost to view.
[ترجمه ترگمان]دار نی با خطوط سیاهی که شبیه یک صلیب نیمه کامل بود، به پشت پرچین خزید و از نظر ناپدید شد
[ترجمه گوگل]چوبه دار با چیدمان سیاه آن، مانند یک متقابل نیمه تکمیل شده، در پشت حجاب پشت سر گذاشته شد و از بین رفت

11. No Old West gallows like they still use in four states, including Delaware.
[ترجمه ترگمان]هیچ gallows غربی مثل آن ها هنوز در چهار ایالت از جمله دلاور استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]هیچ نیویورک قدیمی مانند آنها هنوز در چهار ایالت از جمله دلاور استفاده می شود

12. Men on their way to the gallows?
[ترجمه ترگمان]مردان به سوی چوبه دار می روند؟
[ترجمه گوگل]مردان در راه خود به چوبه دار؟

13. Next a policeman puppet arrived carrying a gallows.
[ترجمه ترگمان]نفر دیگر یک عروسک پاسبان بود که به دار آویخته شده بود
[ترجمه گوگل]بعد یک عروسک پلیس وارد چنگال شد

14. The arrangement was later modified, and gallows were erected outside, in the hanging corner.
[ترجمه ترگمان]بعدا نظم و ترتیب به پایان رسید و در گوشه آویزان دار، چوبه دار برپا شده بود
[ترجمه گوگل]ترتیب بعدا اصلاح شد، و در داخل گوشه حلق آویز، شاه بلوط در خارج قرار گرفت

15. The public were waiting to see the hated hangman swing from his own gallows.
[ترجمه ترگمان]مردم منتظر بودند که مامور اعدام از چوبه دار متنفر شود
[ترجمه گوگل]عموم مردم انتظار داشتند که انفجار انبوه نفرت انگیز از چنگال خود را ببینند

پیشنهاد کاربران

چوبه دار

چوبه ی دار - دار
توجه کنید s برای خودشه. S جمع نیست. واژه ای به اسم gallow نداریم ما در انگلیسی

noun
[count] :
🔴a structure on which a criminal who has been sentenced to death is killed by being hanged
■He was sentenced to death on the gallows.
■[She was sent to the gallows. [=she was sentenced to death

چوبه دار

# The criminal ended up in the gallows
# They were condemned to the gallows
# The murderer was sent to the gallows

Hello, you're a gallows?


کلمات دیگر: