کلمه جو
صفحه اصلی

edify


معنی : تقویت کردن، تقدیس کردن، تهذیب کردن، اخلاق اموختن
معانی دیگر : آموزاندن (به ویژه به منظور تعالی فکری و اخلاقی و روحی)، تزکیه کردن، پیراستن

انگلیسی به فارسی

تهذیب کردن، اخلاق اموختن، تقدیس کردن، تقویت کردن


edify، تقدیس کردن، تهذیب کردن، اخلاق اموختن، تقویت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: edifies, edifying, edified
مشتقات: edifyingly (adv.), edification (n.), edifier (n.)
• : تعریف: to enlighten or inform so as to uplift morally, intellectually, or spiritually.
مشابه: educate, illuminate

- School teachers of the 1800s edified their pupils by presenting to them the fables of Aesop and other morality tales.
[ترجمه ترگمان] معلمان مدرسه ساله ای ۱۸۰۰ دانش آموزان خود را با ارائه داستان های Aesop و دیگر داستان های اخلاقی به آن ها می آموزند
[ترجمه گوگل] معلمان مدارس در دهه 1800، دانش آموزان خود را با ارائه قصه های Aesop و دیگر داستان های اخلاقی، به آنها آموزش دادند

• educate morally or spiritually, provide moral guidance, strengthen, improve
if something edifies you, it teaches you something useful or interesting; a formal word.

مترادف و متضاد

تقویت کردن (فعل)
encourage, support, bolster, fort, augment, corroborate, amplify, rally, reinforce, fortify, sustain, uphold, relay, beef, edify

تقدیس کردن (فعل)
consecrate, celebrate, bless, sain, edify, hallow, enshrine, sanctify

تهذیب کردن (فعل)
refine, edify, regenerate

اخلاق اموختن (فعل)
edify

instruct


Synonyms: improve, educate, enlighten, uplift, teach


جملات نمونه

1. the aim of church paintings was to edify the mind of the worshippers
هدف نقاشی های کلیسا تعالی بخشیدن به اندیشه های نیایش گران بود.

2. They tried to edify the child with music.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند کودک را با موسیقی عوض کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند کودک را با موسیقی ادغام کنند

3. Travel is an edifying experience, especially for young people.
[ترجمه ترگمان]سفر یک تجربه آموزنده و به خصوص برای جوانان است
[ترجمه گوگل]مسافرت یک تجربه نوآورانه است، مخصوصا برای جوانان

4. No-one would claim that the film is morally edifying.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس ادعا نمی کند که این فیلم از نظر اخلاقی edifying است
[ترجمه گوگل]هیچکس نمی تواند ادعا کند که فیلم اخلاقی است

5. Young students are advised to read edifying books to improve their mind.
[ترجمه ترگمان]به دانش آموزان جوان توصیه می شود که کتاب های آموزنده خواندن ذهن خود را مطالعه کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان جوان توصیه می شود کتاب های نوشتاری را برای بهبود ذهن خود بخوانند

6. TV should attempt to edify the masses.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون باید تلاش کند تا توده های مردم را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]تلویزیون باید تلاش کند تا توده ها را اداره کند

7. Yan'an, a gallant historical picture scroll, those who edify later generations is an illumination life, classical. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]یان an، یک طومار تصویری تاریخی، آن هایی که نسل های بعدی را edify، یک زندگی روشنایی، کلاسیک و کلاسیک است فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]یانان، یک اسکرول عکس تاریخی دلپذیر، کسانی که نسل های بعد را اداره می کنند، یک زندگی نورانی است، کلاسیک فرهنگ لغت جمله

8. Wherefore comfort yourselves together, and edify one another, even as also ye do.
[ترجمه ترگمان]و از این رو در عین حال با هم آشتی کنید
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، خود را با هم هماهنگ کنید و همدیگر را تقویت کنید، همانطور که ​​انجام میدهید

9. Here cultural hedonic deep, ancient Chaoshan culture edify here growth us.
[ترجمه ترگمان]در اینجا فرهنگ hedonic فرهنگی غنی و باستانی رشد می کند که ما را رشد می دهد
[ترجمه گوگل]در اینجا عمیق هودونی فرهنگی، فرهنگ باستان چاوشان، ما را رشد می دهد

10. I like to think that these essays edify me in some way, but at the very least they appeal to the voyeur in me.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم به این فکر کنم که این مقالات تا حدی به من مربوط است، اما حداقل آن ها برای یک چشم به من التماس می کنند
[ترجمه گوگل]من دوست دارم فکر کنم که این مقالات به نوعی من را به کار می برند، اما حداقل آنها به فضولی در من تجاوز می کنند

11. The purpose is to widen train thought, edify somewhat to the reader.
[ترجمه ترگمان]هدف، گسترش تفکر قطار، تا حدی به خواننده است
[ترجمه گوگل]هدف این است که تفکر قطار را گسترش دهیم تا به خواننده تقلیل یابد

12. Help me speak words of blessing to edify those around me today.
[ترجمه ترگمان]به من کمک کن تا همه این ها را برای من تعریف کنی
[ترجمه گوگل]به من کمک کنید تا سخنانی از برکت را بخوانم تا کسانی را که در اطراف من هستند را به وجود آورند

13. In the 18th century art was seen, along with music and poetry, as something edifying.
[ترجمه ترگمان]در قرن ۱۸ هنر به همراه موسیقی و شعر، به عنوان یک چیز آموزنده، دیده شد
[ترجمه گوگل]در قرن هجدهم، هنر، همراه با موسیقی و شعر، به عنوان چیزی به عنوان نوازنده دیده شد

14. Watching soccer fans howling racist remarks was not an edifying sight.
[ترجمه ترگمان]تماشای طرفداران فوتبال، شنیدن سخنان نژاد پرست یک منظره جالب نبود
[ترجمه گوگل]تماشای طرفداران فوتبال، سخنان نژادپرستانه، سخنرانی نژادپرستانه نبود

15. Being left in a bar all afternoon with a load of football supporters is not the most edifying of experiences.
[ترجمه ترگمان]تنها ماندن در یک بار در سراسر بعد از ظهر با بار کردن طرفداران فوتبال، most تجربه نیست
[ترجمه گوگل]تمام روز بعد از ظهر با یک بار از طرفداران فوتبال، در همه ی حوزه ها باقی مانده است

The aim of church paintings was to edify the mind of the worshippers.

هدف نقاشی‌های کلیسا تعالی بخشیدن به اندیشه‌های نیایش‌گران بود.



کلمات دیگر: