1. the electrician installed the new fixtures
برق کار وسایل جدید را نصب کرد.
2. Our washing machine has broken; I'll ring the electrician.
[ترجمه T] ماشین لباسشویی مشکل دارد ، به برق کار زنگ خواهم زد.
[ترجمه ❤A.k❤] ماشین لباسشویی ما مشکلی دارد، من به برق کار زنگ خواهم زد
[ترجمه Fatemeh] ماشین لباس شویی ما مشکلی دارد ، من به برق کار زنگ خواهم زد .
[ترجمه ترگمان]ماشین لباسشویی ما شکسته، از برق کار زنگ می زنم
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی ما شکسته است من برق را حلقه می کنم
3. We need to call in an electrician to sort out the wiring.
[ترجمه دینا] باید به یک برقکار زنگ بزنیم تا سیم ها را مرتب کند.
[ترجمه ترگمان]باید به یه برق کار زنگ بزنیم تا سیم کشی رو جور کنه
[ترجمه گوگل]ما باید یک برقکار تماس بگیریم تا سیم کشی را مرتب کنیم
4. He was an electrician by profession.
[ترجمه مه یاس] او یک برقکار حرفه ای بود
[ترجمه ترگمان]حرفه ای بود
[ترجمه گوگل]او برق حرفه ای بود
5. The electrician took the houselights down.
[ترجمه ترگمان]برق برق کار کرد
[ترجمه گوگل]الکتریک خانه ها را پایین می آورد
6. The electrician chiseled a hole in the wall to fit a door bell.
[ترجمه ترگمان]برق برق از دیوار بالا رفت و در را باز کرد
[ترجمه گوگل]الکتریک یک سوراخ در دیوار را به یک زنگ درب متصل کرد
7. The only electrician we could get hold of was miles away.
[ترجمه ترگمان]تنها electrician که می تونستیم ازش ون فاصله بگیریم فرسنگ ها از اینجا دور بود
[ترجمه گوگل]تنها برق که می توانستیم از آن فاصله بگیریم
8. An electrician repaired the cooker.
[ترجمه ترگمان]یک برق کار دیگ زودپز را تعمیر کرد
[ترجمه گوگل]یک برقکار آشپز را تعمیر کرد
9. The electrician killed the live circuit.
[ترجمه ترگمان]برق کار یک مدار زنده را کشت
[ترجمه گوگل]الکتریک مدار زنده را کشته است
10. The electrician ran a wire from the kitchen to the bedroom.
[ترجمه ترگمان]برق برق از آشپزخانه به اتاق خواب دوید
[ترجمه گوگل]الکتریک یک سیم از آشپزخانه به اتاق خواب گذاشت
11. The electrician will come round to collect the electricity fee for the month one of these days.
[ترجمه ترگمان]The برای جمع آوری هزینه برق ماه یکی از این روزها گرد هم خواهد آمد
[ترجمه گوگل]برق یکی از این روزها برای جمع آوری هزینه برق برای ماه می آید
12. The electrician must have called this morning when we were out - there's a note on the door mat.
[ترجمه ترگمان]حتما امروز صبح وقتی بیرون بودیم یک یادداشت روی پادری هست
[ترجمه گوگل]الکتریست باید این صبح وقتی که ما خارج شدیم تماس گرفتیم - یک یادداشت در مات درب وجود دارد
13. The electrician has diagnosed a fault in the wiring.
[ترجمه ترگمان]The تشخیص داده در سیم کشی را تشخیص داده است
[ترجمه گوگل]الکتریکی خطا در سیم کشی را تشخیص داده است
14. I've heard an electrician got hurt when he hiked.
[ترجمه ترگمان]شنیدم وقتی داشت پیاده روی می کرد برق برق می زد
[ترجمه گوگل]من شنیده ام برق کار او زمانی که او hiked صدمه دیده است