کلمه جو
صفحه اصلی

fakery


معنی : تظاهر، وانمود، تقلب
معانی دیگر : وانمود، تقلب، تظاهر

انگلیسی به فارسی

وانمود، تقلب، تظاهر


جعلی، تظاهر، وانمود، تقلب


انگلیسی به انگلیسی

• forgery, counterfeiting

مترادف و متضاد

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

وانمود (اسم)
feint, affectation, pretension, simulation, fakery, make-believe

تقلب (اسم)
malversation, slur, fakery, deception, fraud, swindle, skullduggery, skulduggery

جملات نمونه

1. Would the fakery have fooled merchants of the time?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که fakery تجار زمان را گول بزنند؟
[ترجمه گوگل]آیا فریب خورده اند تاجداران زمان را فریب داده اند؟

2. Hishorrific wounds and demonic face all paint and fakery for the sake ofthe show, a performer belonging to the Bahurupi nomad communityprepares to entertain villagers in the state of Maharashtra.
[ترجمه ترگمان]این گونه جراحات و صورت شیطانی، همه رنگ و صورت شیطانی، برای نشان دادن نمایش، یک هنرمند nomad که متعلق به اهالی Bahurupi است تا اهل villagers را در ایالت Maharashtra سرگرم کند
[ترجمه گوگل]زخم های هیشورفیک و شیطانی شیطانی به خاطر نمایش، یک هنرمند متعلق به جامعه عشایری بهوروپای، برای سرگرم کردن روستاییان در ایالت ماهاراشترا، رنگ آمیزی شده و جعلی است

3. Each fall, the fakery even extends to the world of seafood and East China's Yangcheng Lake, which is just a short train ride from Shanghai.
[ترجمه ترگمان]هر پاییز، fakery حتی به دنیای دریایی دریایی و دریاچه Yangcheng چین که فقط یک قطار کوتاه مدت از شانگهای است، گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]هر سقوط، فاکتور حتی به جهان غذاهای دریایی و دریاچه Yangcheng East China نیز میرسد که فقط یک قطار سوار شانگهای است

4. Lala pulled back her foot and fakery smile, " Mr. Hu, sorry for touch you.
[ترجمه ترگمان]\"lala\"، \"Mr \"، \"fakery\"، \"آقای\" Hu ببخشید که باهاتون تماس گرفتم
[ترجمه گوگل]لال پشت پا و لبخند فاجعه آمیزی را برداشت: 'آقای هو، متاسفم که شما را لمس می کند

5. Mr Hwang's fakery damaged the integrity of a science that could ill afford any bad news.
[ترجمه ترگمان]fakery های آقای هوانگ به درستی یک علم آسیب رساندند که توان مالی بد را نداشت
[ترجمه گوگل]فاجعه آقای هوانگ، یکپارچگی یک علم را به خطر انداخته است که می تواند هر خبر بد بد باشد

6. Fakery is a kind of a compliment.
[ترجمه ترگمان] این یه جور تعریف و تمجید - ه
[ترجمه گوگل]Fakery یک نوع تعریف است

7. The Chinese government allows and promotes fakery.
[ترجمه ترگمان]دولت چین این اجازه را می دهد و تبلیغ می کند
[ترجمه گوگل]دولت چین اجازه می دهد و فاکتور را تبلیغ می کند

8. We were the shysters who were into every business deal jamming the honest flow of commerce with fakery and fraud.
[ترجمه ترگمان]ما the بودیم که در همه معاملات تجاری دخالت می کردند و جریان صادقانه تجارت را با fakery و تقلب مختل می کردند
[ترجمه گوگل]ما شسترهایی بودیم که در همه معاملات تجاری دخالت می کردند که جریان صادقانه تجارت را با فریب و تقلب معامله می کردند

9. Also, in the podcast, Mexico sets up a special unit to combat the recent rash of kidnappings, many involving teenagers and fakery at the opening of the Olympic Games.
[ترجمه ترگمان]هم چنین در پادکست، مکزیک یک واحد ویژه برای مبارزه با the اخیر در دست دارد که بسیاری از آن ها نوجوانان و fakery را در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک دخیل می دانند
[ترجمه گوگل]همچنین در پادکست، مکزیک یک واحد ویژه برای مبارزه با آزار و اذیت های اخیر از آدم ربایان ایجاد می کند که بسیاری از آنها شامل نوجوانان و فاکتور در مراسم افتتاح بازی های المپیک هستند

10. Even if you are not exposed, there is another reason to avoid fakery .
[ترجمه ترگمان]حتی اگر در معرض خطر قرار نداشته باشید، دلیل دیگری برای اجتناب از fakery وجود دارد
[ترجمه گوگل]حتی اگر شما در معرض نباشید، دلیل دیگری برای جلوگیری از فریب وجود دارد

11. He loved children with no holds barred, but never with the sentimental fakery of admiring their "purity. "
[ترجمه ترگمان]او عاشق کودکانی بود که بدون قید و شرط بسته بودند، اما هرگز با the احساساتی از \"پاکی\" خود تحسین نمی کردند
[ترجمه گوگل]او بچه ها را بدون هیچ گونه محدودیتی ممنوع کرد، اما هرگز با فریب گرایانه و تحسین برانگیز خلوص خود احساس نمی شد '

12. Furthermore, the special case of Taiwan's local reality show also represents a postmodern visual culture of fakery, adroitly created by an invisible production line in Taiwan's local TV industry.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مورد خاص در مورد واقعیت محلی تایوان همچنین نشان می دهد که یک فرهنگ بصری فرامدرن از fakery وجود دارد که توسط یک خط تولید نامرئی در صنعت تلویزیون محلی تایوان ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، موارد خاص نمایش واقعیت محلی تایوان همچنین نشان دهنده یک فرهنگ بصری پسامدرنانه فریبکارانه است که به طرز شگفت انگیزی از خط تولید نامرئی در صنعت تلویزیون تایوان تایید شده است

13. He loathed gentility and social convention. To him they smacked of fakery, like the various artistic symbolisms, Surrealism among them, that modern painting had contrived.
[ترجمه ترگمان]از تمام آداب و رسوم اجتماعی نفرت داشت به نظر او، مانند symbolisms هنرمندانه دیگر که در میان آن ها surrealism، نقاشی modern را به کار برده بودند، به او سیلی زدند
[ترجمه گوگل]او آرامگاه و کنوانسیون اجتماعی را لعنت کرد برای او از فریزر، مانند سمبل های مختلف هنری، سورئالیسم در میان آنها، که نقاشی مدرن را به تصویر کشید، فریب خورده بود

14. Poring over these images brought back memories of some of the classic crimes against photoshopping and image fakery we've enjoyed in recent years – many of which are showcased on this marvellous blog.
[ترجمه ترگمان]poring در این تصاویر خاطرات برخی از جنایات کلاسیک را علیه photoshopping و fakery تصویر که در سال های اخیر از آن لذت بردیم، به تصویر کشیدند - که بسیاری از آن ها در این وبلاگ شگفت انگیز به نمایش گذاشته می شوند
[ترجمه گوگل]از بین بردن این تصاویر، خاطرات برخی از جنایات کلاسیک علیه فتوشاپ و فتوشاپ تصویری که در سال های اخیر مورد استفاده قرار گرفته است، به یاد آورده شده است - بسیاری از آنها در این وبلاگ فوق العاده به نمایش گذاشته شده است

پیشنهاد کاربران

تقلب، تظاهر، falseness
They issued a statement that such fakery was unethical and had no place in the news business.


کلمات دیگر: