1. a fairly hot day
روزی نسبتا گرم
2. dresses of fairly formal mien
جامه هایی با ظاهر نسبتا رسمی
3. her voice fairly trembled
صدای او کاملا می لرزید.
4. the river was fairly alive with crocodiles
رودخانه پراز سوسمار بود (سوسمار در رودخانه لول می خورد).
5. i rushed at him and fairly laced into him
پریدم به او و یک کتک حسابی به او زدم.
6. he was badly wounded before the battle had fairly begun
پیش از آنکه نبرد به طور آشکار آغاز شود سخت زخمی شد.
7. the operation to transplant a heart is now fairly common
جراحی پیوند قلب اکنون نسبتا عادی است.
8. he is a teacher who treats all of his students fairly
او آموزگاری است که با همه ی دانش آموزان خود منصفانه رفتار می کند.
9. His ideas are all fairly orthodox.
[ترجمه ترگمان]عقاید او کاملا orthodox است
[ترجمه گوگل]ایده های او کاملا ارتودوکس هستند
10. She's fairly responsive to new ideas.
[ترجمه Anahita] او ( دختر ) نسبتاً به فکر ها عقاید جدید و تازه علاقه مند است
[ترجمه ترگمان]او تقریبا به ایده های جدید پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]او نسبت به ایده های جدید پاسخگو است
11. His audition went well and he's fairly hopeful about getting the part.
[ترجمه ترگمان]تست او خوب پیش رفت و او تقریبا امیدوار بود که این نقش را بگیرد
[ترجمه گوگل]آزمایش او خوب بود و او نسبت به این بخش بسیار امیدوار بود
12. She seems fairly settled in her new job already.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه تو کار جدیدش کاملا ساکن شده
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد نسبتا در کار جدید خود را حل و فصل شده در حال حاضر
13. Use fairly thick wads of newspaper.
[ترجمه ترگمان]از تکه های نسبتا ضخیم روزنامه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از روزنامه های ضعیف استفاده کنید
14. We'll have to leave fairly soon .
[ترجمه ترگمان]باید زود از اینجا بریم
[ترجمه گوگل]ما باید خیلی زود رها شویم
15. They live in a fairly modest house, considering their wealth.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک خانه نسبتا ساده زندگی می کنند و ثروت خود را در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها با داشتن ثروت خود، در یک خانه نسبتا مرطوب زندگی می کنند
16. The road has a fairly steep gradient.
[ترجمه ترگمان]این جاده یک شیب نسبتا شیب دار دارد
[ترجمه گوگل]جاده شیب نسبتا شیب دارد
17. I know him fairly well, but I wouldn't say we were really close friends.
[ترجمه ترگمان]او را نسبتا خوب می شناسم، اما من نمی گویم که ما واقعا با هم دوست صمیمی هستیم
[ترجمه گوگل]من او را خیلی خوب می شناسم، اما نمی توانم بگویم که ما واقعا دوستش داری
18. That player doesn't play fairly; did you see him kick his opponent down?
[ترجمه ترگمان]او محکم بازی نمی کند؛ او را دیدی که opponent را پایین انداخت؟
[ترجمه گوگل]این بازیکن عادلانه بازی نمی کند آیا او را دیدی؟
19. I was a fairly good football player in my youth.
[ترجمه ترگمان]من در جوانی یک بازیگر خوب فوتبال بودم
[ترجمه گوگل]من در جوانان یک بازیکن فوتبال نسبتا خوب بودم
20. Disposable nappies are fairly straightforward to put on.
[ترجمه ترگمان]پوشک یکبار مصرف بسیار ساده است
[ترجمه گوگل]پوشک یکبار مصرف برای استفاده راحت است