کلمه جو
صفحه اصلی

edible


معنی : خوراکی، خوردنی، ماکول، خوش گوشت، چیز خوردنی
معانی دیگر : قابل خوردن

انگلیسی به فارسی

خوردنی، ماکول، چیزخوردنی، خوراکی


خوراکی، خوردنی، ماکول، چیز خوردنی، خوش گوشت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: suitable or safe to be eaten as food.
متضاد: inedible

- We learned to recognize the edible berries.
[ترجمه ترگمان] ما یاد گرفتیم که دانه های خوراکی را تشخیص دهیم
[ترجمه گوگل] ما یاد گرفتیم که انواع توت های خوراکی را شناسایی کنیم
اسم ( noun )
مشتقات: edibility (n.), edibleness (n.)
• : تعریف: (usu. pl.) something fit to be eaten; foodstuffs.

• something that may be eaten
may be eaten
something that is edible is safe to eat and not poisonous.

مترادف و متضاد

خوراکی (صفت)
edible

خوردنی (صفت)
eatable, edible

ماکول (صفت)
eatable, edible

خوش گوشت (صفت)
eatable, edible, good-humored, good-humoured, good-natured

چیز خوردنی (صفت)
edible, goody

able to be eaten


Synonyms: comestible, digestible, eatable, esculent, fit, good, harmless, nourishing, nutritious, nutritive, palatable, savory, succulent, tasty, toothsome, wholesome


Antonyms: harmful, inedible, poisonous, unpalatable


جملات نمونه

1. a sweet edible pulp embeds the seed of plums and peaches
شفت شیرین و خوراکی هسته ی آلو و هلو را در بر می گیرد.

2. most mushrooms are not edible
بیشتر قارچ ها خوراکی نیستند.

3. not all mushrooms are edible
همه ی قارچ ها خوراکی نیستند.

4. they scrounged round for edible roots
در اطراف دنبال ریشه های خوراکی می گشتند.

5. Unfortunately some poisonous mushrooms look like edible mushrooms.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه بعضی قارچ سمی شبیه قارچ خوردنی هستند
[ترجمه گوگل]متاسفانه برخی از قارچ های سمی مانند قارچ خوراکی به نظر می رسند

6. Edible wild herbs kept us from dying of starvation.
[ترجمه ترگمان]گیاهان وحشی و گیاهان وحشی ما را از گرسنگی در حال مردن نگه داشته بودند
[ترجمه گوگل]گیاهان خوراکی وحشی ما را از گرسنگی رنج می برد

7. Are these berries edible, or are they poisonous?
[ترجمه ترگمان]آیا این دانه ها خوردنی هستند، یا سمی هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا این انواع توت ها خوراکی هستند و یا آنها سمی هستند؟

8. These berries are edible, but those are poisonous.
[ترجمه ترگمان]این دانه ها خوردنی هستند، اما آن ها سمی هستند
[ترجمه گوگل]این انواع توت ها خوراکی هستند، اما آنها سمی هستند

9. But some edible insects mimic the bright coloration to throw off their enemies.
[ترجمه ترگمان]اما برخی از حشرات خوردنی، رنگ های روشن را تقلید می کنند تا دشمنانشان را رها کنند
[ترجمه گوگل]اما برخی از حشرات غذایی خوراکی رنگ آمیزی رنگی را تقلید می کنند تا دشمنانشان را از بین ببرند

10. This food is scarcely edible.
[ترجمه ترگمان]این غذا به ندرت قابل خوردن است
[ترجمه گوگل]این غذا به ندرت خوراکی است

11. You can also buy special packs of edible egg colourings from some supermarkets and craft shops.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید بسته های خاصی از تخم مرغ خوردنی را از سوپرمارکت ها و مغازه های صنایع دستی بخرید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید بسته های ویژه ای از رنگ آمیزی تخم مرغ خوراکی را از سوپرمارکت ها و فروشگاه های صنایع دستی خریداری کنید

12. There are many edible fruits growing wild in the coastal forest.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از میوه ها در جنگل ساحلی در حال رشد هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از میوه های خوراکی در جنگل های ساحلی وحشی وجود دارد

13. Some mushrooms are edible while others, which look almost identical, contain deadly poisons.
[ترجمه ترگمان]برخی قارچ های خوراکی هستند در حالی که دیگران، که تقریبا همسان هستند، حاوی سم های مرگبار هستند
[ترجمه گوگل]برخی از قارچ خوراکی هستند، در حالی که دیگران، که تقریبا یکسان هستند، دارای سم مرگبار هستند

14. It was the only edible thing in the pantry.
[ترجمه ترگمان]تنها چیز قابل خوردن در آبدارخانه بود
[ترجمه گوگل]این تنها چیزی بود که خوراکی در انباری بود

Most mushrooms are not edible.

بیشتر قارچ‌ها خوراکی نیستند.


پیشنهاد کاربران

خوراکی. قابل خوردن یا آشامیدن

قابل خوردن

به غیر از قابل خوردن یکی از معانی این کلمه خوراکی ها و غذاهایی که با ماریجوانا مخلوط شدن
Edibles are food products infused with marijuana. Though smoking marijuana is the most prevalent method of consumption, eating marijuana is quickly becoming a popular way to consume the drug.

به غیر از معنی خوراکی در زبان عامیانه معنی خوراکی و غذاهایی که با ماریجوانا و مواد روانگردان دیگه مصرف میشه رو هم میده
یعنی یجورایی همون "مزه" خودمون

able to eat


کلمات دیگر: