کلمه جو
صفحه اصلی

easternmost


معنی : شرقی ترین نقطه، اقصی نقطهء شرقی
معانی دیگر : دورترین نقطه ی خاوری، خاورین، اقصی نقطه ی شرقی

انگلیسی به فارسی

آخرین نقطه شرقی، شرقی‌ترین نقطه


شرق میانه، شرقی ترین نقطه، اقصی نقطهء شرقی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: farthest east.

• located furthest to the east
the easternmost part of an area or the easternmost thing in a line is the one that is farther towards the east than any other.

مترادف و متضاد

شرقی ترین نقطه (صفت)
easternmost

اقصی نقطهء شرقی (صفت)
easternmost

جملات نمونه

1. Lowestoft is the easternmost town in Great Britain.
[ترجمه ترگمان]Lowestoft شهر easternmost در بریتانیا است
[ترجمه گوگل]Lowestoft شهر شرقی ترین در بریتانیا است

2. Punta Maisi is the easternmost point in Cuba.
[ترجمه ترگمان]پونتا Maisi آخرین نقطه در کوبا است
[ترجمه گوگل]Punta Maisi نقطه ی شرقی ترین نقطه ی کوبا است

3. Skyllaion, in Troizenia, is the easternmost point of the Peloponnese.
[ترجمه ترگمان]Skyllaion، در Troizenia، نقطه easternmost of است
[ترجمه گوگل]Skyllaion، در Troizenia، نقطه ی شرقی پلاتونس است

4. Today's also presents the easternmost belt star, Alnitak, at the bottom right of the field, surrounded by the well-known Horsehead and Flame nebulae.
[ترجمه ترگمان]امروزه نیز ستاره کمربند easternmost، Alnitak، در پایین سمت راست زمین، توسط the معروف - و Flame نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]امروزه ستاره کمربند شرقی، Alnitak، در سمت راست پایین میدان، توسط سحابی های شناخته شده Horsehead و Flame احاطه شده است

5. The country lies on the easternmost march of the German Empire.
[ترجمه ترگمان]این کشور در the شرقی امپراتوری آلمان قرار دارد
[ترجمه گوگل]این کشور در راهپیمایی شرقی امپراتوری آلمان قرار دارد

6. Oman is the world"s easternmost Arabian country.
[ترجمه ترگمان]عمان جهان عربی جهان است
[ترجمه گوگل]عمان در شرق کشور شرقی ترین کشور عربی است

7. Rongcheng is situated at the easternmost tip of the Shandong Peninsula.
[ترجمه ترگمان]Rongcheng در نوک شرقی شبه جزیره \"شاندونگ\" واقع شده است
[ترجمه گوگل]Rongcheng در نواحی شرقی شاندونگ شاندونگ واقع شده است

8. Gallery East Lake in the north Delta easternmost Hangyin Club.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]گالری دریاچه شرق در شمال دلتا شرق باشگاه Hangyin

9. At the easternmost tip of Canada's Banff National Park lies Lake Minnewanka.
[ترجمه ترگمان]پارک ملی Banff در کانادا دریاچه Minnewanka است
[ترجمه گوگل]در نواحی شرقی پارک ملی Banff کانادا دریاچه Minnewanka قرار دارد

10. The easternmost reaches of the Russian Federation, blanketed in snow and ice, appear in the upper left corner of this image.
[ترجمه ترگمان]مناطق شرقی فدراسیون روسیه که در برف و یخ پوشیده شده است، در گوشه سمت چپ بالا این تصویر ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]شرقی ترین قسمت از فدراسیون روسیه که در برف و یخ پوشیده شده است، در گوشه بالا سمت چپ این تصویر ظاهر می شود

11. A country occupying the easternmost island of the West Indies .
[ترجمه ترگمان]کشوری که the شرقی جزایر هند غربی را اشغال کرده بود
[ترجمه گوگل]یک کشور اشغال در شرق جزیره ای از غرب هند

12. Saint Roman is the easternmost tip, bordering the Tenao.
[ترجمه ترگمان]سن رومن راس easternmost است که در مرز the قرار دارد
[ترجمه گوگل]سنت روم شرقی ترین نوک محله Tenao است

13. Another group of taxa occurs from easternmost Eastern Cape to central KwaZulu-Natal provinces, between Gilboa Forest and the Tugela River.
[ترجمه ترگمان]گروه دیگر of از easternmost شرقی تا مرکز KwaZulu - ناتال، بین جنگل Gilboa و رودخانه Tugela رخ می دهد
[ترجمه گوگل]گروه دیگری از تاکسی ها از شرق شرقی کیپ تا ولایت خوزستان-ناتال بین جنگل گیلبوا و رودخانه Tugela رخ می دهد

14. Don't miss the museum where you can learn about the Silk Road (Xi'an is the easternmost part of the Silk Road).
[ترجمه ترگمان]این موزه که در آن می توانید از جاده ابریشم یاد بگیرید را از دست ندهید (Xi یکی از مناطق easternmost جاده ابریشم است)
[ترجمه گوگل]موزه را از دست ندهید، جایی که می توانید در مورد جاده ابریشم یاد بگیرید (Xi'an بخش شرقی ترین جاده ابریشم)


کلمات دیگر: