1. He faggoted all the pictures together.
[ترجمه ترگمان]همه عکس ها را با هم عوض کرد
[ترجمه گوگل]او همه عکس ها را با هم مخلوط کرد
2. There was cold faggot with apple chutney, home made of course.
[ترجمه ترگمان]اونجا یه تیکه چوب خشک با ترشی سیب بود که البته خونه ساخته شده بو
[ترجمه گوگل]مرغ سرخ شده با کلوچه سیب، خانه ساخته شده است البته
3. He faggoted the pamphlets together.
[ترجمه ترگمان]اوراق را به هم وصل می کند
[ترجمه گوگل]او جزوات را با هم در میان گذاشت
4. she started hearing the word "faggot" in the hallways at school.
[ترجمه ترگمان]او شروع به شنیدن کلمه هیزم در راهروهای مدرسه کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به شنیدن کلمه 'fagot' در راهروها در مدرسه کرد
5. Get this faggot out of here!
[ترجمه ترگمان]! این کونی رو از اینجا ببر بیرون
[ترجمه گوگل]این را از اینجا بیرون بیاورید
6. "No, " says Hector. "This faggot is serious. "
[ترجمه ترگمان]هکتور می گوید: \" نه، این هیزم جدی است \"
[ترجمه گوگل]هکتور می گوید: 'نه این فاگوست جدی است '
7. My faggot father must have had his panties up in a bunch .
[ترجمه ترگمان] بابای کونی من باید تو یه مشت لباس زیر his داشته باشه
[ترجمه گوگل]پدر فاحشه من باید لباس های خود را در یک دسته داشته باشد
8. Shit, I don't want that faggot singing again.
[ترجمه ترگمان]لعنتی، دیگه نمی خوام اون کونی دوباره آواز بخونه
[ترجمه گوگل]گریه میکنم، نمیخوام دوباره آواز بخونم
9. He next unclosed the faggot, and took the sticks separately, one by one, and again put them into their hands, on which they broke them easily.
[ترجمه ترگمان]بعد چوب را باز کرد و تکه های چوب را به طور جداگانه باز کرد، یکی یکی، و دوباره آن ها را در دستشان قرار داد و آن ها را به راحتی شکستند
[ترجمه گوگل]بعدا او را باز کرد و چوبها را به صورت جداگانه برداشت و دوباره آنها را در دستان خود قرار داد و آنها را به راحتی شکست داد
10. When they had done so, he placed the faggot into the hands of each of them in succession, and ordered them to break it in pieces.
[ترجمه ترگمان]وقتی این کار را کردند، او دسته هیزم را به دست هر یک از آن ها گذاشت و به آن ها دستور داد آن را تکه تکه کنند
[ترجمه گوگل]وقتی آنها این کار را انجام می دادند، او را به زودی به دست هر کدام از آنها گذاشت و دستور داد که آنها را به هم بزنند
11. He next opened the faggot, took the sticks separately, one by one, and again put them into his sons' hands, upon which they broke them easily.
[ترجمه ترگمان]سپس دسته هیزم را باز کرد، تکه های چوب را جداگانه برداشت، یکی یکی، و دوباره آن ها را در دستان پسرش قرار داد و آن ها را به راحتی شکستند
[ترجمه گوگل]او بعدازظهر را باز کرد، چوبها را به صورت جداگانه برداشت و آنها را به دستان پسرانش گذاشت و آنها را به راحتی شکست داد
12. You must think I'm a total faggot, don't you?
[ترجمه ترگمان]تو باید فکر کنی که من یه faggot، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما باید فکر کنید که من کل کل هستم، آیا نه؟
13. People at church stopped talking to her; she started hearing the word "faggot" in the hallways at school.
[ترجمه ترگمان]مردم در کلیسا با او حرف نمی زدند؛ او شروع به شنیدن کلمه هیزم در راهروهای مدرسه کرد
[ترجمه گوگل]مردم در کلیسا با او صحبت کردند او شروع به شنیدن کلمه 'fagot' در راهروها در مدرسه کرد
14. My faggot father must've had his panties up.
[ترجمه ترگمان]بابای کونی من باید شلوارشو خیس کرده باشه
[ترجمه گوگل]پدر من باید پدر و مادرش را داشته باشد
15. Are you a faggot?
[ترجمه ترگمان]تو یه کونی هستی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما چاق هستید؟