کلمه جو
صفحه اصلی

faggot


معنی : دسته هیزم، ریشه کردن حاشیه پارچه، بخیه زینتی، بهم بستن
معانی دیگر : رجوع شود به: fagot، (تحقیرآمیز) کونی، (مرد) همجنس باز، دسته کردن

انگلیسی به فارسی

(چوب، آهن) دسته، بسته


دسته‌ی هیزم، دسته‌ی چوب


کوفته (گوشت)


(در آمریکا، عامیانه) کونی، بچه کونی، اوا خواهر


قورباغه، دسته، دسته هیزم، ریشه کردن حاشیه پارچه، بخیه زینتی، اغوش، دسته کردن، بهم بستن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: faggoty (adj.)
• : تعریف: (offensive slang) a male homosexual.

• homosexual man (derogatory slang); bunch, pile, package; bundle of sticks
tie in a bunch
in american english, a faggot is a homosexual man; an offensive word.

مترادف و متضاد

دسته هیزم (اسم)
fagot, faggot, woodpile

ریشه کردن حاشیه پارچه (اسم)
fagot, faggot

بخیه زینتی (اسم)
fagot, faggot

بهم بستن (فعل)
truss, couple, apply, fagot, faggot

جملات نمونه

1. He faggoted all the pictures together.
[ترجمه ترگمان]همه عکس ها را با هم عوض کرد
[ترجمه گوگل]او همه عکس ها را با هم مخلوط کرد

2. There was cold faggot with apple chutney, home made of course.
[ترجمه ترگمان]اونجا یه تیکه چوب خشک با ترشی سیب بود که البته خونه ساخته شده بو
[ترجمه گوگل]مرغ سرخ شده با کلوچه سیب، خانه ساخته شده است البته

3. He faggoted the pamphlets together.
[ترجمه ترگمان]اوراق را به هم وصل می کند
[ترجمه گوگل]او جزوات را با هم در میان گذاشت

4. she started hearing the word "faggot" in the hallways at school.
[ترجمه ترگمان]او شروع به شنیدن کلمه هیزم در راهروهای مدرسه کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به شنیدن کلمه 'fagot' در راهروها در مدرسه کرد

5. Get this faggot out of here!
[ترجمه ترگمان]! این کونی رو از اینجا ببر بیرون
[ترجمه گوگل]این را از اینجا بیرون بیاورید

6. "No, " says Hector. "This faggot is serious. "
[ترجمه ترگمان]هکتور می گوید: \" نه، این هیزم جدی است \"
[ترجمه گوگل]هکتور می گوید: 'نه این فاگوست جدی است '

7. My faggot father must have had his panties up in a bunch .
[ترجمه ترگمان] بابای کونی من باید تو یه مشت لباس زیر his داشته باشه
[ترجمه گوگل]پدر فاحشه من باید لباس های خود را در یک دسته داشته باشد

8. Shit, I don't want that faggot singing again.
[ترجمه ترگمان]لعنتی، دیگه نمی خوام اون کونی دوباره آواز بخونه
[ترجمه گوگل]گریه میکنم، نمیخوام دوباره آواز بخونم

9. He next unclosed the faggot, and took the sticks separately, one by one, and again put them into their hands, on which they broke them easily.
[ترجمه ترگمان]بعد چوب را باز کرد و تکه های چوب را به طور جداگانه باز کرد، یکی یکی، و دوباره آن ها را در دستشان قرار داد و آن ها را به راحتی شکستند
[ترجمه گوگل]بعدا او را باز کرد و چوبها را به صورت جداگانه برداشت و دوباره آنها را در دستان خود قرار داد و آنها را به راحتی شکست داد

10. When they had done so, he placed the faggot into the hands of each of them in succession, and ordered them to break it in pieces.
[ترجمه ترگمان]وقتی این کار را کردند، او دسته هیزم را به دست هر یک از آن ها گذاشت و به آن ها دستور داد آن را تکه تکه کنند
[ترجمه گوگل]وقتی آنها این کار را انجام می دادند، او را به زودی به دست هر کدام از آنها گذاشت و دستور داد که آنها را به هم بزنند

11. He next opened the faggot, took the sticks separately, one by one, and again put them into his sons' hands, upon which they broke them easily.
[ترجمه ترگمان]سپس دسته هیزم را باز کرد، تکه های چوب را جداگانه برداشت، یکی یکی، و دوباره آن ها را در دستان پسرش قرار داد و آن ها را به راحتی شکستند
[ترجمه گوگل]او بعدازظهر را باز کرد، چوبها را به صورت جداگانه برداشت و آنها را به دستان پسرانش گذاشت و آنها را به راحتی شکست داد

12. You must think I'm a total faggot, don't you?
[ترجمه ترگمان]تو باید فکر کنی که من یه faggot، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما باید فکر کنید که من کل کل هستم، آیا نه؟

13. People at church stopped talking to her; she started hearing the word "faggot" in the hallways at school.
[ترجمه ترگمان]مردم در کلیسا با او حرف نمی زدند؛ او شروع به شنیدن کلمه هیزم در راهروهای مدرسه کرد
[ترجمه گوگل]مردم در کلیسا با او صحبت کردند او شروع به شنیدن کلمه 'fagot' در راهروها در مدرسه کرد

14. My faggot father must've had his panties up.
[ترجمه ترگمان]بابای کونی من باید شلوارشو خیس کرده باشه
[ترجمه گوگل]پدر من باید پدر و مادرش را داشته باشد

15. Are you a faggot?
[ترجمه ترگمان]تو یه کونی هستی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما چاق هستید؟

پیشنهاد کاربران

به معنی مرد همجنس باز و یا به اسطلاح ک*ونی هم استفاده میشه و بیشتر یک ناسزا هست. در انگلیس به زن ف*احشه هم نسبت میدن و در فحاشی بیشتر استفاده میشه ازش.

در واقع یک توهین به همجنسگراهاست و معنی خوبی نداره و اغلب برای اینکه بهش توهین کنن و بگن همجنسباز از این کلمه استفاده میکنن

معادل فارسی : ( مرد ) اوبی - کونی

�اوا - خواهر�_ اوبنه ای ( عامیانه و تحقیرآمیز )

فگت اصطلاحی تحقیرآمیز برای همجنسگرایان مرد استفاده میشه. جزو کلماتی هست که منع قانونی داره و استفاده از اون جرم هست. مثل کلمه نیگا که نژادپرستانه تلقی میشه، کلمه فگت هم هوموفوبی، یا همجنس گراستیزی محسوب میشه.
تحت هیچ عنوان استفاده نکنید، هم معنای منزجرکننده ی کونی رو داره و فرد مقابل رو بسیار ناراحت و جری می کنه، و هم جرم قانونی هستش. ❤️


کلمات دیگر: