کلمه جو
صفحه اصلی

emboss


معنی : اندودن، مزین کردن، پرجلوه ساختن، بر جسته کردن
معانی دیگر : (نقش برجسته روی فلز یا چوب و غیره ایجاد کردن) برجسته کاری کردن، نقش برجسته زدن، قلمزنی کردن، پوشاندن

انگلیسی به فارسی

پوشاندن، اندودن، مزین کردن، پرجلوه ساختن، برجسته کردن


برجسته کردن، مزین کردن، اندودن، پرجلوه ساختن، بر جسته کردن


انگلیسی به انگلیسی

• cause to stand out or protrude; decorate with a design which is raised above a surface

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: embosses, embossing, embossed
مشتقات: embosser (n.), embossment (n.)
(1) تعریف: to raise or represent in relief (a surface design).
مشابه: boss

- A flower design was embossed on the box's silver lid.
[ترجمه ترگمان] یک طرح گل روی در نقره ای جعبه حک شده بود
[ترجمه گوگل] طراحی گل روی درب نقره جعبه تزئین شده بود

(2) تعریف: to decorate the surface of with a raised design.
مشابه: boss, seal

- The artisan embossed the leather with an intricate design.
[ترجمه ترگمان] صنعتگر، چرم را با یک طرح پیچیده نقاشی کرد
[ترجمه گوگل] هنرمند چرم را با یک طراحی پیچیده چسباند

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] برجسته کردن، حک کردن

مترادف و متضاد

imprint


Synonyms: adorn, carve, decorate, etch, impress, punch, sculpt, stamp


اندودن (فعل)
coat, bedaub, besmear, plate, daub, emboss, parget

مزین کردن (فعل)
furnish, beset, dress, emboss

پرجلوه ساختن (فعل)
emboss, prove out

بر جسته کردن (فعل)
glorify, emboss, indent, signalize

جملات نمونه

His name was embossed on the briefcase.

نام او به طور برجسته روی کیف نگاشته شده بود.


1. The silver cup is embossed with a design of flowers.
[ترجمه ترگمان]فنجان نقره ای با طرح گل ها ساخته شده است
[ترجمه گوگل]فنجان نقره ای با طراحی گلها برجسته شده است

2. The silver vase is embossed with a design of flowers.
[ترجمه ترگمان]گلدان نقره با طرح گل ها ساخته شده است
[ترجمه گوگل]گلدان نقره ای با طراحی گلها تزئین شده است

3. The paper on the walls was pale gold, embossed with swirling leaf designs.
[ترجمه ترگمان]کاغذ روی دیوارها طلایی بود و روی دیوارها نقش برگ دار بود
[ترجمه گوگل]کاغذ بر روی دیوارها، طلای رنگی بود که با طراحی برگ های چرخشی برجسته شده بود

4. The hotel's name was embossed on the stationery.
[ترجمه ترگمان]اسم هتل روی کاغذ نوشته بود
[ترجمه گوگل]نام هتل در لوازم التحریر منبت بود

5. She was given a Bible embossed with her name.
[ترجمه ترگمان]کتابی از انجیل به او داده بود که روی آن نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]او یک کتاب مقدس با نام او برجسته شده بود

6. The name and address of the firm are embossed on its paper.
[ترجمه ترگمان]نام و آدرس شرکت روی مقاله آن حک شده است
[ترجمه گوگل]نام و آدرس شرکت در مقاله خود برجسته شده است

7. Maybe with a dollar sign embossed near the bottom corner.
[ترجمه ترگمان]شاید با یک علامت دلار که از ته آن بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]شاید با علامت دلار در نزدیکی گوشه پایین نشسته شده باشد

8. All stylishly embossed with your club's emblem.
[ترجمه ترگمان]All باری که این علامت را نشان می داد، روی آن نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]همه با نماد باشگاه خود به طور قهرمانان برجسته شده است

9. Embossed Anaglypta and Lincrusta wall coverings in 100 historical patterns from Victorian to modern.
[ترجمه ترگمان]پوشش دیوارها و پوشش دیوارها در ۱۰۰ الگوی تاریخی از دوره ویکتوریا تا مدرن
[ترجمه گوگل]پوشش های دیواری Anaglypta و Lincrusta در 100 الگوهای تاریخی از ویکتوریا به مدرن

10. It can be engraved, embossed, covered with filigree wire, enamelled, patinated and plated.
[ترجمه ترگمان]این رنگ می تواند حکاکی شده باشد، پوشیده از سیم، منقوش، منقوش، و اندود شده باشد
[ترجمه گوگل]می توان آن را حکاکی، نقاشی شده، سیم مسی با زاویه دار، لعابی، پاتیناژ و پوشش داده شود

11. Jack's house was gorgeously embossed.
[ترجمه ترگمان]خانه جک به طرز خیره کننده ای برجسته و برجسته بود
[ترجمه گوگل]خانه جک به طرز زرق و برق دار ریخته شد

12. Blind emboss a raised impression made without using ink or foil.
[ترجمه ترگمان]نابینایان تاثیر ایجاد شده را بدون استفاده از مرکب یا فویل ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]بدون استفاده از جوهر یا فویل، کریسمس یک تصور برجسته ایجاد می کند

13. These are chairs with embossed backs.
[ترجمه ترگمان]این ها صندلی های are است
[ترجمه گوگل]این ها صندلی هایی با پشت بازو هستند

14. Sticking and stitching tongue emboss Sticking and stitching vamp.
[ترجمه ترگمان]داری ادای احترام می کنی و ادای vamp رو در میاری
[ترجمه گوگل]چسباندن و دوختن زبان، سفید کردن و دوختن ورقه ورقه

15. Next we use a textured Bevel and Emboss to give the style some unevenness.
[ترجمه ترگمان]سپس ما از یک بافت دارای بافت دار و Emboss استفاده می کنیم تا به این سبک برخی از یکنواختی ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]بعد ما از Bevel and Emboss بافتی استفاده می کنیم تا سبب ناهماهنگی در سبک شود

an embossed medallion

مدال برجسته‌کاری‌شده


پیشنهاد کاربران

کنده کاری


کلمات دیگر: