کلمه جو
صفحه اصلی

farinaceous


معنی : نشاستهای، ارددار، اردی
معانی دیگر : دارای نشاسته، نشاسته دار

انگلیسی به فارسی

آردی، نشاسته‌ای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: made or consisting of meal or flour, as certain foods.

(2) تعریف: containing much starch; starchy.

(3) تعریف: of a mealy or powdery appearance or texture.

• containing flour; starchy

دیکشنری تخصصی

[نساجی] آردی - نشاسته ای

مترادف و متضاد

نشاسته ای (صفت)
amyloid, farinaceous

ارددار (صفت)
farinaceous

اردی (صفت)
farinaceous, mealy, farinose

granular


Synonyms: starchy, starchlike, mealy, gritty


جملات نمونه

1. Yunnan Baiyao ( farinaceous ) how is injury of remedial abrade substandard used?
[ترجمه ترگمان]Yunnan Baiyao (farinaceous): آسیب of abrade درمانی چگونه مورد استفاده قرار می گیرد؟
[ترجمه گوگل]یوننان Baiyao (خاکستری) چگونه آسیب از اصلاح اصلاح نادرست استفاده می شود؟

2. The farinaceous, extensible, gelatinous and baking features of the mixed wheat flour were studied.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های farinaceous، توسعه پذیر، gelatinous و پخت آرد ترکیبی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ویژگی های آبشویی، تمیز، ژلاتینی و پخت آرد گندم مخلوط مورد مطالعه قرار گرفت

3. Farinaceous pink bottom shows transparent result on the face, special show the result like powdery cake.
[ترجمه ترگمان]کف صورتی رنگ صورتی، نتیجه شفافی را بر روی صورت نشان می دهد که نتیجه آن شبیه به کیک است
[ترجمه گوگل]پایین صورتی جنس خردل نتیجه شفاف روی صورت را نشان می دهد، نتیجه ویژه ای مانند کیک پودری را نشان می دهد

4. Why medical cent has graininess. Fluid shape and farinaceous ?
[ترجمه ترگمان] آخه چرا یه سنت پزشکی داره شکل مایع و آردی؟
[ترجمه گوگل]چرا مرکز پزشکی دشواری دارد شکل مایع و مشتق شده

5. Farinaceous endosperm breed LD50' efficiency of decomposition and utilization of storage substance is higher than keratin endosperm breed ND10
[ترجمه ترگمان]نژاد endosperm در تولید و بهره برداری از ماده ذخیره سازی بالاتر از کراتین endosperm است
[ترجمه گوگل]ترشح غدد لنفاوی غدد لنفاوی LD50 'بهره وری از تجزیه و استفاده از مواد ذخیره سازی بالاتر از نژاد اندوسپرم کراتین ND10

6. Yunnan Baiyao ( farinaceous ) what effect is there? Be badly in need of.
[ترجمه ترگمان]Yunnan Baiyao (farinaceous)چه تاثیری در آنجا دارد؟ شدیدا به آن نیاز داشته باشید
[ترجمه گوگل]یوننان بایائو (معطر) چه تأثیری دارد؟ به شدت نیاز به

7. South African cycad ; the farinaceous pith of the fruit used as food.
[ترجمه ترگمان]cycad آفریقایی جنوبی؛ مغز farinaceous میوه ها به عنوان غذا استفاده می شود
[ترجمه گوگل]آفریقای جنوبی؛ نمک معطر از میوه به عنوان مواد غذایی استفاده می شود

8. Cheek is red can choose farinaceous or cream shape, abecedarian of proposal of king heart approach is used farinaceous, use more easily.
[ترجمه ترگمان]پوشش گونه می تواند شکل کرم رنگ و یا کرم رنگ را انتخاب کند، به عبارت دیگر، استفاده از روش قلب شاه به راحتی استفاده می شود و به راحتی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]چهره قرمز می تواند شکل ملاس و یا کرم را انتخاب کنید، کمیساریای پیشنهادی از روش قلب پادشاه استفاده می شود آبجو، استفاده آسان تر است

9. Meticulous frost shape quality of a material, become after smear farinaceous .
[ترجمه ترگمان]شکل یخ بندان، کیفیت یک ماده را نشان می دهد و پس از لکه دار کردن لکه ننگ به وجود می آید
[ترجمه گوگل]دقیق شکل یخ زدگی از یک ماده، تبدیل شدن بعد از اسمیر واسطه

10. Carry bright 1 if color of skin blackens apparently, become deep, might as well will slant the farinaceous cheek that pink moves is red change more transparent orange cheek red.
[ترجمه ترگمان]۱ - رنگ های درخشان ۱ در صورتی که رنگ پوست blackens به نظر می رسد عمیق شود، ممکن است گونه farinaceous را کج کند که حرکات صورتی رنگ نارنجی شفاف بیشتر را به رنگ قرمز روشن تر تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]اگر رنگ پوست ظاهرا سیاه شده، عمیق بکشید، رنگی روشن داشته باشید، ممکن است پوست گونه ای را نیز که مایل به صورتی می شود، تغییر دهید

11. Bitumen glue (call bitumen Ma the base of a fruit fat again) it is bitumen is mixed right amount and farinaceous or fiber shape is mineral inserts, contain the mixture of thinner sometimes.
[ترجمه ترگمان]چسب Bitumen (call bitumen Ma)که باز هم چربی میوه نامیده می شود)با مقدار درست مخلوط می شود و farinaceous یا شکل فیبر، مواد داخلی است که شامل مخلوطی از اوقات نازک تر است
[ترجمه گوگل]قیر قیر (بافت قیری Ma پایه یک چربی میوه ای دوباره) قیر قهوه ای مخلوط شده است و در شکل های شکر و یا فیبر، درج مواد معدنی وجود دارد، گاهی اوقات مخلوطی از نازک تر است

12. To oily skin and the personage of not easy long acne, right amount ground uses farinaceous pink base fat to reducing cutaneous feeling, relaxed skin is big helpful.
[ترجمه ترگمان]برای پوست چرب و چهره ای که آکنه بسیار طولانی دارد، زمین با استفاده از چربی پایه صورتی farinaceous برای کاهش احساس پوست، پوست آسوده مفید است
[ترجمه گوگل]برای پوست های چرب و شخصیت آکنه طولانی مدت آسان، مقدار مناسب زمین از چربی پایه صورتی مینایی برای کاهش احساس پوستی استفاده می کند، پوست آرامش بسیار مفید است

13. " box " still stick gave albumen of this farinaceous collagen to dissolve the appearance in water, it is better to tell everybody this product and yoghurt drink flavour together.
[ترجمه ترگمان]\" جعبه هنوز هم به albumen از این کلاژن farinaceous داده می شود تا ظاهر شدن در آب را حل کند، بهتر است به همه این محصول و طعم ماست را با هم بگوییم
[ترجمه گوگل]'جعبه' هنوز هم به آلبومین این کلاژن ملاس تبدیل شده است تا محل ظهور را در آب حل کند، بهتر است که همه این محصول و ماست را با هم بخوریم

14. If did not take care to hit too much farinaceous cheek red, makeup girl is met above press again a few come loose transparently pink.
[ترجمه ترگمان]اگر دقت نکرده باشید که بیش از حد به گونه farinaceous و سرخ برخورد کنید، تعداد کمی از دختران زیر فشار قرار می گیرند و چند تایی از آن ها به طور شفاف صورتی رنگ پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]اگر مراقب نباشید که قرمز جوش شیرین بیشتری داشته باشید، دختر آرایش در بالای مطب مطابقت می کند و چندین بار شلواری صورتی پر می شود

پیشنهاد کاربران

farinaceous ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: آردآلود
تعریف: ویژگی سطحی با دانه های ریز آردمانند


کلمات دیگر: