1. fart around (or about)
(خودمانی) وقت خود را به بطالت گذراندن
2. He's just a boring old fart.
[ترجمه ترگمان]اون فقط یک گوز پیر خسته کننده است
[ترجمه گوگل]او فقط یک گرسنه قدیمی خسته کننده است
3. The old fart had served his purpose.
[ترجمه ترگمان]گوز پیر هدفش را انجام داده بود
[ترجمه گوگل]گوز قدیمی به هدفش خدمت کرده بود
4. A fart is not an atom bomb. . . .
[ترجمه ترگمان]A یک بمب اتم نیست
[ترجمه گوگل]گوز یک بمب هسته ای نیست
5. He wouldn't be allowed to fart or pick his nose or put his feet on the table.
[ترجمه reza-amiri] به اواجازه داده نمیشد بگوزد یا دماغشو بالابکشه، یاپاهایش را روی میز بیندازد
[ترجمه ترگمان]او اجازه نداشت دهانش را باز کند یا دماغش را بگیرد یا پاهایش را روی میز بگذارد
[ترجمه گوگل]او اجازه نخواهد داشت که گله کند یا بینی خود را انتخاب کند یا پای خود را روی میز قرار دهد
6. Some soldiers fart very easily and comfortably in the camp.
[ترجمه reza-amiri] بعضی سربازان، خیلی آسون و براحتی دراردوگاه ( کمپ ) میگوزند
[ترجمه ترگمان]بعضی از سربازها به راحتی و راحتی در اردوگاه می میرند
[ترجمه گوگل]بعضی از سربازان بسیار راحت و راحت در اردو می روند
7. The director had planted a fart machine in there.
[ترجمه ترگمان]کارگردان یک ماشین گوز در آن جا گذاشته بود
[ترجمه گوگل]کارگردان یک ماشین گوزن در آن جا گذاشته بود
8. You say: Every think me you put a fart, such ozonosphere formation.
[ترجمه ترگمان]تو می گوئی: هر کس به من فکر می کند تو یک گوز یا چنین آرایش جنگی می زاری
[ترجمه گوگل]شما می گویید: هر کس فکر می کند که شما یک گوزن را شکل می دهید، از جمله تشکیل اوزونسفر
9. Fart is the emissions of carbon dioxide, hydrogen, mostly with methane.
[ترجمه reza-amiri] گوز، بیرون دادنِ دی اکسید کربن، هیدروژن، اغلب بهمراه متان است
[ترجمه ترگمان]fart انتشار کربن دی اکسید، هیدروژن و عمدتا با متان است
[ترجمه گوگل]فارت، انتشار گازهای دی اکسید کربن، هیدروژن، عمدتا متان است
10. It is a brain fart of walking in this forest.
[ترجمه ترگمان]این یه گوز مغزه که تو این جنگل راه میره
[ترجمه گوگل]این یک حرکت مغزی است که در این جنگل راه می رود
11. Although the sounds of fart were different, but the smell were consistent definitely, that was sulfur dioxide and barmy radishes.
[ترجمه ترگمان]اگر چه صدای گوز متفاوت بود، اما بو کاملا با آن سازگار بود، این دی اکسید گوگرد و radishes بود
[ترجمه گوگل]اگر چه صدای گوزی متفاوت بود، اما بوی کاملا قطع شد، که دی اکسید گوگرد و تربچه برنج بود
12. She says that all you do is burp, fart, dribble, grin inanely and emit a series if unintelligible noises.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: تنها کاری که شما می کنید آروغ زدن، گوز، dribble، نیش زدن inanely و یک سری series را اگر سر و صدا را از خودش بیرون بکشد یک سری از آن ها را از خود بیرون می کند
[ترجمه گوگل]او می گوید همه کاری که انجام می دهید، سر و صدا، گوز شدن، گول زدن، خندیدن بی ادبانه است و سر و صدای زیادی را صدای ناخوشایند می دهد
13. I don't give a fiddler's fart about some hippie morality agonising about nuclear technology.
[ترجمه ترگمان]من در مورد یک هیپی و morality که در مورد فن آوری هسته ای هست، دست t
[ترجمه گوگل]من در مورد برخی از اخلاق هیپیایی که در مورد فن آوری هسته ای هولناک می گویند نیستم
14. Human Female - " I like to fart in the tub. "
[ترجمه v] انسان زن - من دوست دارم در وان تو بگوزم
[ترجمه ترگمان]زن زن - \" من دوست دارم در وان fart \"
[ترجمه گوگل]زن انسانی - 'من دوست دارم در وان گلوله بزنم '