کلمه جو
صفحه اصلی

fakir


معنی : فقیر
معانی دیگر : (از ریشه ی عربی)، زاهد هندو، مرتاض، (به ویژه در هند) گدای دوره گرد، فقیر (که تردستی یا مار بازی هم می کند)، درویش هندی یامسلمان

انگلیسی به فارسی

(از ریشه‌ی عربی) زاهد هندو، مرتاض


(از ریشه‌ی عربی) (به‌ویژه در هند) گدای دوره‌گرد، فقیر (که تردستی یا مار بازی هم می‌کند )


(از ریشه‌ی عربی) (عضو برخی از فرقه‌های مسلمان که کارشان تکدی است) درویش، گدا، دریوزه‌گر (fakeer هم می‌نویسند)


فاکتور، فقیر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a wandering beggar of the Muslim or Hindu religion, esp. one who performs remarkable feats such as lying on a bed of nails.

• hindu ascetic; muslim monk

مترادف و متضاد

فقیر (اسم)
dervish, fakir, have-not

جملات نمونه

1. It was the golden age of the fakirs.
[ترجمه ترگمان]این عصر طلایی of fakirs بود
[ترجمه گوگل]این عصر طلایی جعفری بود

2. But before you, I am just a fakir, you Sai Baba.
[ترجمه ترگمان]اما پیش از تو، من فقط یک fakir هستم، بابا
[ترجمه گوگل]اما قبل از شما، من فقط یک فاکتور هستم، شما سای بابا هستید

3. Fakir is a fictitious world constructed with "fairy-tale".
[ترجمه ترگمان]fakir یک دنیای خیالی است که با \"افسانه پریان\" ساخته شده است
[ترجمه گوگل]فاکیر یک جهان فریبنده است که با «افسانه ای» ساخته شده است

4. It does not encourage religious authorities to sink into meditation, as do the Hindu fakirs.
[ترجمه ترگمان]این کار مقامات مذهبی را تشویق به غرق شدن در مدیتیشن نمی کند، مانند the هندو
[ترجمه گوگل]این باعث نمی شود تا مقامات مذهبی به مدیتیشن غرق شوند، مانند حقیقت هندو

5. He was the priest who beholds all his sacred wafers cast to the winds, the fakir who beholds a passer-by spit upon his idol.
[ترجمه ترگمان]او کشیشی بود که تمام wafers مقدس خود را که در اثر وزش باد دیده می شد، دیده بود
[ترجمه گوگل]او کاهن بود که همه ویفر های مقدسش را به باد می انداخت، فایرو، که یک گذرگاه را می دید، توسط تفکیم بر بت خود گشود

6. "The water comes to rest on the top of the nanofilaments like a fakir sitting on a bed of nails. " (Whatever that means. . .
[ترجمه ترگمان]\"آب در بالای of مثل a نشسته است که روی تخت میخ نشسته است\" (هر چه که باشد
[ترجمه گوگل]'آب برای بالا بردن نانوفیلم ها مانند یک فایور روی یک تخت ناخن می آید '(هر چه به این معنی است

7. When he neared Broadway, he noticed the captain's gathering of wanderers, but thinking it to be the result of a street preacher or some patent medicine fakir, was about to pass on.
[ترجمه ترگمان]وقتی به خیابان برادوی نزدیک شد متوجه شد که سروان سرگردان در حال جمع کردن است، اما به این فکر افتاد که نتیجه یک کشیش خیابانی یا یک داروی انحصاری medicine است که در شرف وقوع است
[ترجمه گوگل]هنگامی که او نزد برادوی نزدیک شد، متوجه گردید که سرگردان کاپیتان است، اما فکر می کند که این نتیجه یک خبرنگار خیابانی یا بعضی از داروهای حق ثبت اختراع است

8. A monkey's paw with a spell put on it by an old fakir can grant three wishes for a person.
[ترجمه ترگمان]یک پنجه میمون با افسونی که روی آن گذاشته شده، می تواند سه آرزو برای یک نفر داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک پا میمون با یک طلسم که توسط یک فیکر قدیمی ساخته شده است، میتواند سه آرزو را برای یک شخص اعطا کند


کلمات دیگر: