کلمه جو
صفحه اصلی

galley


معنی : اشپزخانه، رانکا، رامکا
معانی دیگر : (تا اواخر قرون وسطی) گالی (که کشتی دراز و کم ارتفاعی بود با بادبان و همچنین دو ردیف پارو که توسط تبهکاران یا بردگان به حرکت در آورده می شد)، (در کشتی و هواپیما) آشپزخانه، آشپزخانه ی تنگ و کوچک، (انگلیس) قایق پارویی بزرگ، کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی، در چاپخانه نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی، در کشتی اشپزخانه

انگلیسی به فارسی

کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی، (در چاپخانه)نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی، رانکا، رامکا، (در کشتی) آشپزخانه


انگلیسی به انگلیسی

• type of ship propelled mainly by oars; ship's kitchen; tray to hold type that has been set (printing); galley proof
a galley is a kitchen in a ship or an aircraft.

مترادف و متضاد

اشپزخانه (اسم)
cookery, kitchen, galley

رانکا (اسم)
galley

رامکا (اسم)
galley

a ship


Synonyms: galleon, quarter galley, galleass, galiot, bireme, trireme, dinghy, rowboat, tender


a kitchen


Synonyms: caboose, scullery, cookroom


جملات نمونه

1. She pied a galley.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی جنگی بود
[ترجمه گوگل]او مجردی یک آشپزخانه است

2. The fire extinguishers are stored in the galley.
[ترجمه ترگمان]کپسول آتش نشانی در کشتی نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]آتش خاموش کننده ها در آشپزخانه ذخیره می شوند

3. Hearing a slight, but significant noise from the galley, Richard courteously excused himself.
[ترجمه ترگمان]ریچارد با شنیدن صدای آهسته اما قابل توجه از جبر کار عذر خواست
[ترجمه گوگل]ریچارد با شنیدن سر و صدای کمی از سر و صدای قابل توجه، به طرز محرمانه ای خود را رد کرد

4. He kept his temper and signalled the other galley to turn to the shore at Drimnin, to do the repairs.
[ترجمه ترگمان]او خشمش را نگه داشت و به کشتی دیگر اشاره کرد که به ساحل Drimnin برود و تعمیرات را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او خود را حفظ کرد و دیگران را به سمت ساحل در Drimnin، به انجام تعمیرات اشاره کرد

5. Galley cut the deficit in half at 7: 13 on their third power play.
[ترجمه ترگمان]Galley کسری را در ساعت ۷: ۱۳ بر روی سومین بازی قدرت خود قطع کرد
[ترجمه گوگل]گلزنی در نیمه نهایی 7: 13 در بازی قدرت سوم خود را کاهش داد

6. The galley was well-armed and it was unlikely that Sir James would give any assistance.
[ترجمه ترگمان]کشتی به خوبی مسلح بود و بعید بود سر جیمز کمکی به او بکند
[ترجمه گوگل]کانال مسلح بود و بعید بود که سر جیمز کمک کند

7. On his left was the galley, a tiny kitchen gleaming with stainless steel.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپش کشتی، آشپزخانه کوچکی با استیل بدون لک برق می زد
[ترجمه گوگل]در سمت چپ آشپزخانه، یک آشپزخانه کوچک با فولاد ضد زنگ درخشید

8. Page proofs the stage following galley proofs, in which pages are made up and paginated.
[ترجمه ترگمان]صفحه، صحنه را به دنبال اعمال شاقه، که در آن صفحات ساخته و پرداخته می شود، به اثبات می رساند
[ترجمه گوگل]صفحه اثبات مرحله پس از اثبات galley، که در آن صفحات ساخته شده و صفحه بندی شده است

9. Critical reading of galley proofs by outside expert consultants.
[ترجمه ترگمان]مطالعه انتقادی در مورد جبر کاری توسط مشاوران متخصص خارجی
[ترجمه گوگل]خواندن انتقادی از اثبات غرفه توسط مشاوران غیر حرفه ای

10. I moved into the galley and fired up the grill.
[ترجمه ترگمان]به آشپزخانه رفتم و کباب را آتش زدم
[ترجمه گوگل]من به آشپزخانه رفتم و کوره را خاموش کردم

11. If Fen entered the galley for any reason, the curtain was not sufficient barrier to muffle the sound of sobbing.
[ترجمه ترگمان]اگر Fen به هر دلیلی داخل کشتی می شد، پرده کافی نبود تا صدای هق هق گریه اش را خفه کند
[ترجمه گوگل]اگر فین به هر دلیلی وارد غرفه شد، پرده مانع صدمه زدن به آن نبود

12. Trent dropped down into the galley and took his time searching out a tin of ginger biscuits.
[ترجمه ترگمان]ترنت به آشپزخانه رفت و زمان او را با جست و جوی بیسکوییت زنجبیلی خرید
[ترجمه گوگل]ترنت به طرف آشپزخانه افتاد و وقت خود را صرف جستجو کردن قلع بیسکویت زنجبیل کرد

13. Instead, she made good her escape, bolting the galley door so that he could not follow her.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، فرار کرد و در را به کناری کشید تا او را دنبال نکند
[ترجمه گوگل]در عوض، او فرار خود را خوب انجام داد، پیچ و تاب در اتاق دلالی به طوری که او نمی تواند او را دنبال کنید

14. Passing from galley to main cabin, she stopped short.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که از کشتی به کابین اصلی می گذشت، ناگهان ایستاد
[ترجمه گوگل]عبور از کانال به کابین اصلی، او متوقف شد

15. A man stood in the tiny galley.
[ترجمه ترگمان]مردی در آشپزخانه کوچک ایستاده بود
[ترجمه گوگل]یک مرد در کاشی کوچک ایستاده بود

پیشنهاد کاربران

( Galley ) [اصطلاح دریانوردی]آشپزخانه کشتی

کشتی دراز و کم ارتفاعی بود با بادبان و همچنین دو ردیف پارو که توسط تبهکاران یا بردگان به حرکت در آورده می شد

قایق پارویی باریک و دراز . این قایق ها دارای بادبان هم بودند که در صورت وجود بادهای موافق استفاده می شدند. ولی عمده نیروی محرکه آنه پاروهایی بودند که توسط برده ها کار می کردند.
گَمی به ترکی

Shallow, long and slender ships propelled by rowing. The rowers were usually slaves and used for war or piracy

galley ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: غذاخانه
تعریف: محل مشخصی در داخل هواپیما برای نگهداری و ارائۀ مواد غذایی و انواع نوشیدنی


کلمات دیگر: