کلمه جو
صفحه اصلی

gammon


معنی : بازی تخته نرد، ران نمک زده و دود زده خوک، یاوه، لاف زدن، مارس کردن، سردواندن، نمک زدن و دودی کردن
معانی دیگر : ران نمک زده یا دودی خوک، ژامبون، قطعه ی گوشت خوک، بیکن، (تخته نرد) مارس (کردن)، مارسی، (کشتیرانی) دکلچه را به پاشنه ی کشتی (عقب کشتی) بستن، تیرآهن بین دکل و پاشنه ی کشتی قرار دادن، گول زدن، اغوا کردن، (عامیانه - انگلیس) چرند، چاخان، (عامیانه - انگلیس) یاوه گویی کردن، چرند گفتن، چاخان کردن، مارس کردن درتخته نرد

انگلیسی به فارسی

بازی تخته نرد، ران نمک زده و دود زده خوک، یاوه،مارس کردن (درتخته نرد)، نمک زدنو دودی کردن، لاف زدن


قمار، بازی تخته نرد، یاوه، ران نمک زده و دود زده خوک، مارس کردن، لاف زدن، سردواندن، نمک زدن و دودی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a win in backgammon in which the loser has not managed to remove any pieces.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gammons, gammoning, gammoned
• : تعریف: to score a gammon against.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a ham that has been smoked or cured.

(2) تعریف: the lower portion of a side of bacon.

• backgammon (game); nonsense (british); smoked ham
gammon is smoked or salted meat from a pig, similar to bacon.

مترادف و متضاد

بازی تخته نرد (اسم)
gammon

ران نمک زده و دود زده خوک (اسم)
gammon

یاوه (اسم)
nonsense, hooey, froth, babble, balderdash, idle talk, gammon, tattle

لاف زدن (فعل)
praise, brave, hector, gammon, puff, boast, brag, yelp, rodomontade

مارس کردن (فعل)
gammon

سردواندن (فعل)
gammon, muff, put off, goof off

نمک زدن و دودی کردن (فعل)
gammon

جملات نمونه

1. give someone gammon
کسی را سرگرم کردن در حالی که نفر دیگر جیب او را می زند

2. keep someone in gammon
کسی را سرگرم کردن در حالی که نفر دیگر اموال او را بلند می کند

3. Sir Nicholas Gammon QC appeared on behalf of the defendant.
[ترجمه ترگمان]از طرف متهم، سر نیکولاس Gammon از طرف متهم ظاهر شد
[ترجمه گوگل]سر Nicholas Gammon QC به نمایندگی از متهم ظاهر شد

4. Turn the gammon over once during cooking.
[ترجمه ترگمان]the را یک بار در حین پخت کامل کنید
[ترجمه گوگل]یک بار در طول پختن یک قاشق را بگذارید

5. Ideal for serving with chicken, gammon, pork or sausages.
[ترجمه ترگمان]برای خدمت با جوجه، نرد، گوشت خوک یا سوسیس مناسب است
[ترجمه گوگل]ایده آل برای خدمت با مرغ، قهوه، گوشت خوک یا سوسیس

6. Serve the gammon warm or cold with pickled pears.
[ترجمه ترگمان]با pickled سرد و سرد، نرد و سرد را فرو ریخت
[ترجمه گوگل]مرغ گرم و یا گرم را با گلابی ترشی سرو کنید

7. Arrange the gammon steaks on top and serve with a salad or unlimited vegetables.
[ترجمه ترگمان]the را روی قسمت فوقانی مرتب کرده و با سالاد یا سبزیجات نامحدود سرو کنید
[ترجمه گوگل]ترتیب دادن استیک میمون در بالای صفحه و با یک سالاد یا سبزیجات نامحدود

8. Gammon recently updated and restated its Core Values to better reflect how it does business in today's rapidly changing and challenging world.
[ترجمه ترگمان]Gammon اخیرا به روز شده و ارزش های هسته ای خود را مجددا تکرار کرده تا بهتر نشان دهد چگونه کسب وکار در دنیای امروز به سرعت در حال تغییر و چالش است
[ترجمه گوگل]گیمون به تازگی به روز شده و ارزشهای اصلی خود را دوباره تغییر داده است تا بتواند منعکس کند که چگونه کسب و کار را در دنیای سریع و جنجالی امروز به چالش می کشد

9. Workers undergo training at one of the Gammon Workers Registration Centres.
[ترجمه ترگمان]کارگران در یکی از مراکز ثبت نام کارگران Gammon آموزش می بینند
[ترجمه گوگل]کارگران در یکی از مراکز ثبت نام کارگران گممون آموزش می بینند

10. Good communication is vital to Gammon Skanska and its vendors.
[ترجمه ترگمان]ارتباط خوب برای Gammon اسکانسکا و فروشندگان آن حیاتی است
[ترجمه گوگل]ارتباطات خوب برای Gammon Skanska و فروشندگان آن حیاتی است

11. Martin Gammon, of Bonhams, said the sale price could be $2m "based on market history".
[ترجمه ترگمان]مارتین Gammon، از Bonhams، گفت که قیمت فروش می تواند ۲ میلیون دلار براساس تاریخ بازار باشد
[ترجمه گوگل]مارتین گامون، از بونامز، گفت که قیمت فروش می تواند 2 میلیون دلار بر اساس تاریخ بازار باشد

12. The price of the 2000 g gammon gift-wrap is $168 per wrap. The seller signed the number "16" in bold type and " 0" in small type and led consumer misunderstand the price is $ 80 per wrap.
[ترجمه ترگمان]قیمت of ۲۰۰۰ gammon برابر با ۱۶۸ دلار برای هر پوشش است فروشنده شماره \"۱۶\" را با حروف بزرگ امضا کرد و \"۰\" در نوع کوچک و مشتری منجر به درک نادرست قیمت ۸۰ دلار در هر پوشش شد
[ترجمه گوگل]قیمت هدیه بسته بندی شده 2000 گرم، 168 دلار برای بسته بندی است فروشنده شماره '16' را به صورت پررنگ و '0' در نوع کوچک به امضا رسانده و مصرفکنندگان منجر به اشتباه درک قیمت 80 دلار در هر بسته بندی شده اند

13. "Oh, gammon and jalap! "said Mr.
[ترجمه ترگمان]اوه، gammon و jalap آقای نای تلی گفت:
[ترجمه گوگل]'آه، قمار و جائپ! گفت: 'آقای

14. For breakfast the next day, it was gammon steak (think jambon) and red capsicum ragout or an excellent warm smoked salmon crepe with asparagus, or the usual eggs to order.
[ترجمه ترگمان]برای صبحانه روز بعد، این کت لت gammon (think)و capsicum قرمز و یا یک crepe ماهی دودی عالی با مارچوبه و یا تخم مرغ معمولی برای سفارش دادن بود
[ترجمه گوگل]برای صبحانه روز بعد، آن استیم ماهی قزل آلا (think jambon) و قرمز capsicum ragout یا گرمسیری عالی گرمسیری دودی با مارچوبه یا تخم مرغ معمولی برای سفارش

15. Gammon Skanska introduced its safety management system through the medium of a story about an undercover agent with inspirations from the famous local film Infernal Affairs.
[ترجمه ترگمان]Gammon اسکانسکا سیستم مدیریت ایمنی خود را از طریق یک داستان در مورد یک عامل مخفی با الهامات از بخش مشهور داخلی فیلم معرفی کرد
[ترجمه گوگل]Gammon Skanska سیستم مدیریت ایمنی خود را از طریق یک داستان در مورد عامل مخفی با الهام از فیلم مشهور محلی Infernal Affairs معرفی کرد

I was not gammoned by his flattery.

چاپلوسی او مرا فریب نداد.


اصطلاحات

give someone gammon

کسی را سرگرم کردن درحالی‌که نفر دیگر جیب او را می‌زند.


keep someone in gammon

کسی را سرگرم کردن درحالی‌که نفر دیگر اموالش را بلند می‌کند.



کلمات دیگر: