کلمه جو
صفحه اصلی

fastness


معنی : سرعت، تندی، استواری، سفتی، محکمی
معانی دیگر : اروندی، تند بودن، دژ، (جمع) استحکامات، قلعه، پناهگاه

انگلیسی به فارسی

تندی، سرعت، محکمی، استواری، سفتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place that is secure against invasion or attack; stronghold.

(2) تعریف: the quality or state of being fixed or firm; firmness.
مشابه: stability

(3) تعریف: the quality or state of being fast; speed.
مشابه: velocity

• solidness, firmness; secure or fortified place; quickness
a fastness is a safe place, usually one that is difficult to get to; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ثبات - پایداری -مقاومت - قابلیت رنگ در نگهداری فام خود در مقابل نور و شستشو و عرق بدن

مترادف و متضاد

سرعت (اسم)
acceleration, haste, speed, velocity, rapidity, rate, pace, expedition, celerity, promptitude, fastness, headway, speeding, quickness

تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

استواری (اسم)
constancy, backbone, stability, solidity, stableness, stabilization, fixity, formidability, fastness, immovability, impregnability

سفتی (اسم)
tension, tenacity, hardness, density, rigidity, solidity, firmness, stiffness, tightness, fastness, toughness

محکمی (اسم)
stability, solidity, firmness, fastness

swiftness


Synonyms: haste, rapidity, speed


جملات نمونه

1. We guarantee the fastness of these dyes.
[ترجمه ترگمان]ما استحکامات این رنگ ها را تضمین می کنیم
[ترجمه گوگل]ما ثبات این رنگ ها را تضمین می کنیم

2. Test clothes for colour fastness before washing.
[ترجمه ترگمان]لباس های تست برای استحکامات رنگی قبل از شستن
[ترجمه گوگل]لباس های تست شده برای استحکام رنگ قبل از شستن

3. They could have withdrawn into the mountain fastness of Eryri.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند به استحکامات کوهستان عقب نشینی کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانستند به قله کری ارری بروند

4. Who knows? In our North London fastness we are as ignorant as snowflakes of such matters.
[ترجمه ترگمان]از کجا معلوم؟ در شمال لندن، ما مثل دانه های برف در این زمینه نمی دانیم
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند؟ در ثبات شمال لندن ما همچون ناهنجاری هایی از چنین مسائلی هستیم

5. In our North London fastness we are as ignorant as snowflakes of such matters.
[ترجمه ترگمان]در fastness شمال لندن ما به اندازه دانه های برف چنین موضوعاتی بی اطلاع هستیم
[ترجمه گوگل]در ثبات شمال لندن ما همچون ناهنجاری هایی از چنین مسائلی هستیم

6. Light fastness of anthraquinone dyes was affected by many factors and it was mainly determined by dye structures, such as the kinds and position of substituent groups, dipole moment of the molecule.
[ترجمه ترگمان]سرعت نور رنگ آمیزی anthraquinone توسط بسیاری از عوامل تحت تاثیر قرار گرفت و عمدتا توسط ساختارهای رنگی، مانند انواع و موقعیت گروه های جانشین، گشتاور دو قطبی مولکول مشخص شد
[ترجمه گوگل]استحکام نور از رنگ های آنترا کویونون تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار گرفته و عمدتا توسط ساختارهای رنگی نظیر نوع و موقعیت گروه های جایگزین، لحظه دو قطبی مولکول تعیین می شود

7. To common joints, bolts fastness should start from center to outside.
[ترجمه ترگمان]برای اتصالات عمومی، استحکامات باید از وسط به بیرون شروع شود
[ترجمه گوگل]اتصالات شایع، استحکام پیچ ها باید از مرکز به خارج شروع شود

8. Silk fabrics have a slightly lower color fastness and may fade in sunlight.
[ترجمه ترگمان]پارچه ابریشم سرعت رنگی کمی دارند و ممکن است در نور خورشید محو شوند
[ترجمه گوگل]پارچه ابریشمی پایداری رنگ کمی دارد و ممکن است در نور خورشید محو شود

9. Conclusion The methods of stoma transfixion and fastness drainage is better than the traditional marsupialization, thus worth of clinically adoption and generalization.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش های of transfixion و fastness fastness بهتر از روش سنتی marsupialization است، بنابراین به پذیرش بالینی و تعمیم پذیری از نظر بالینی ارزش دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: روش های انتقال ترشحات استام و زهکشی پایدار بهتر از سوزش سنتی سنتی است و از این رو ارزشیابی و تعمیم بالینی است

10. Color fastness is a very important index to assess the quality of textiles. Currently the color fastness was received by specialist eyeballing. The results can be affected by some subjective factors.
[ترجمه ترگمان]سرعت رنگ یک شاخص بسیار مهم برای ارزیابی کیفیت منسوجات است در حال حاضر استحکامات رنگی توسط eyeballing متخصص دریافت شد نتایج می توانند تحت تاثیر برخی عوامل ذهنی قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]استحکام رنگ یک شاخص بسیار مهم برای ارزیابی کیفیت پارچه است در حال حاضر رنگ سرخ شدن توسط چشم چشم پزشک متخصص دریافت می شود نتایج برخی از عوامل ذهنی تحت تاثیر قرار می گیرد

11. The fastness is enduring, defending to consume, guard against theft, antirust function.
[ترجمه ترگمان]استواری ثابت است، دفاع از مصرف، محافظت در برابر دزدی، عملکرد antirust
[ترجمه گوگل]استحکام پایدار است، دفاع از مصرف، محافظت در مقابل سرقت، عملکرد antirust

12. Green and red and gold began to appear in the winter fastness around us.
[ترجمه ترگمان]سبز و سرخ و طلایی در استحکامات winter در اطراف ما ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]سبز و قرمز و طلا در زمستان به سرعت در اطراف ما ظاهر شد

13. And whom, casually, Thorfinn had now brought south from his fastness to greet his uncle.
[ترجمه ترگمان]و کلاید با لحنی عادی و بی تفاوت، که اکنون از استحکامات او به جنوب آمده بود تا به عمویش خوش آمد بگوید
[ترجمه گوگل]و آنها، به طور معمول، Thorfinn در حال حاضر جنوب از استقامت خود را به سلام به عموی خود را

14. It was appropriate that he should end his days in the masculine fastness of an Elizabethan almshouse in London.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که او باید به سرعت خود را در برابر سرعت مردانه یکی از بیمارستان های دوران الیزابت در لندن به پایان برساند
[ترجمه گوگل]مناسب بود که او باید روزهای خود را با پایداری مردانه المیزان الیزابت در لندن به پایان برساند

پیشنهاد کاربران

سفتی


کلمات دیگر: