1. he is employed by the goverment
او در استخدام دولت است.
2. activities in which the capacities and talents of the student might best be employed
فعالیت هایی که در آن استعدادها و علایق دانشجو به بهترین وجه به کار گرفته می شوند
3. Lose not time; be always employed in something useful; cut off all unnecessary actions.
[ترجمه زهرا] زمان رو از دست نده، همیشه مشغول کار مفیدی باش؛ تمام کارهای غیر ضروری رو قطع کن.
[ترجمه مه لقا] زمان را ازدست نده ، همیشه به کار مفیدی مشغول باش ، انجام کارهایی که ضروری نیستند را کنار بگذار
[ترجمه ترگمان]وقت را تلف نکنید؛ همیشه به کار مفیدی اشتغال داشته باشید؛ همه اقدامات غیر ضروری را قطع کنید
[ترجمه گوگل]زمان را از دست ندهید همیشه در کار مفید باشد قطع کردن تمام اقدامات غیر ضروری
4. A number of people have been employed to deal with the backlog of work.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از مردم برای پرداختن به کاره ای انباشته شده کار به کار گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از افراد برای حل معضلات کار به کار گرفته شده اند
5. I have been employed at this job for five years.
[ترجمه ترگمان]پنج سال است که در این شغل استخدام شده ام
[ترجمه گوگل]من در این کار پنج ساله کار کرده ام
6. She was employed in a bank.
[ترجمه ترگمان]او در بانک کار می کرد
[ترجمه گوگل]او در یک بانک کار می کرد
7. He employed a scorched-earth policy, destroying villages and burning crops.
[ترجمه ترگمان]او یک سیاست زمین سوخته را به کار گرفت، روستاها و محصولات را سوزاند
[ترجمه گوگل]او یک سیاست سوزانده شده زمین، ویران کردن روستاها و سوزاندن محصولات کشاورزی را به کار گرفت
8. The ranch employed ten or twelve cowboys.
[ترجمه ترگمان]مزرعه ده دوازده گاو نر را استخدام کرده بود
[ترجمه گوگل]مزرعه ده و یا دوازده کابوی دارد
9. He was employed to chuck out any troublemakers.
[ترجمه ترگمان]او را استخدام کرده بودند که دردسر و دردسر درست کند
[ترجمه گوگل]او برای رفع هر مشکلی کار می کرد
10. Male nurses are often employed in hospitals for the mentally ill.
[ترجمه ترگمان]پرستاران مرد اغلب برای بیمار روانی در بیمارستان استخدام می شوند
[ترجمه گوگل]پرستاران مردانه اغلب در بیمارستان ها برای بیماران روانی کار می کنند
11. By 1960 the arms industry in America directly employed 5 million people.
[ترجمه ترگمان]تا سال ۱۹۶۰، صنعت اسلحه در آمریکا به طور مستقیم ۵ میلیون نفر را استخدام کرد
[ترجمه گوگل]تا سال 1960 صنعت تسلیحات در امریکا به طور مستقیم 5 میلیون نفر را استخدام کرد
12. They employed the girl for that job.
[ترجمه ترگمان] اون دختره رو استخدام کردن که این کار رو بکنه
[ترجمه گوگل]آنها دختر را برای این کار استخدام کردند
13. You will be employed to assist in the development of new equipment.
[ترجمه ترگمان]شما برای کمک به توسعه تجهیزات جدید استخدام خواهید شد
[ترجمه گوگل]شما برای کمک به توسعه تجهیزات جدید مشغول به کار خواهید شد
14. For the past three years he has been employed as a firefighter.
[ترجمه ترگمان]در طول سه سال گذشته به عنوان آتش نشان به کار گرفته شده است
[ترجمه گوگل]برای سه سال گذشته او به عنوان یک آتش نشان کار کرده است
15. The woman secretaries should be employed for their ability not for their looks.
[ترجمه ترگمان]منشی های زن باید به خاطر توانایی هایشان به کار گرفته شوند نه به خاطر ظاهرشان
[ترجمه گوگل]وزیران زن باید به خاطر توانایی آنها به خاطر نگاهشان استفاده شود