کلمه جو
صفحه اصلی

ecclesiastic


معنی : کشیش، مربوط به کلیسا، اجتماعی
معانی دیگر : علم اداره ء کلیساها

انگلیسی به فارسی

کشیش، علم اداره کلیساها، مربوط به کلیسا، اجتماعی


کلیسا، کشیش، مربوط به کلیسا، اجتماعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person in the clergy or in a religious order.
مشابه: clergyman, clerical, minister
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or related to the church and clergy; ecclesiastical.
مشابه: ecclesiastical, spiritual

• priest, minister, christian clergyman
an ecclesiastic is a priest or clergyman in the christian church; a formal word.

مترادف و متضاد

کشیش (اسم)
abbe, padre, priest, clergyman, provost, cleric, evangelist, druid, cassock, divine, ecclesiastic, churchman, herdsman, shaveling

مربوط به کلیسا (صفت)
churchly, ecclesiastic

اجتماعی (صفت)
collective, social, ecclesiastic, public, civic, republican, social-minded

جملات نمونه

1. Indications that Cnut had difficulties with some Fenland ecclesiastics can also be considered in this context.
[ترجمه ترگمان]نشانه ها حاکی از آن است که Cnut با برخی از روحانیان Fenland مشکلاتی دارد که می توانند در این زمینه در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]در این زمینه همچنین می توان اشاره کرد که Cnut مشکلی با برخی از کلیساهای Fenland داشت

2. High ecclesiastics were men of authority as well as of sanctity.
[ترجمه ترگمان]روحانیان عالیرتبه، مردم قدرت و تقدس بودند
[ترجمه گوگل]کلیسای عالی، مردان اقتدار و حرمت است

3. Possessing no ecclesiastic franchise, they expiate their grief by posting an InMemoriam notice.
[ترجمه ترگمان]آن ها حق امتیاز کشیشی ندارند، با ارسال اعلامیه InMemoriam، غم و اندوه خود را کفاره می دهند
[ترجمه گوگل]با داشتن حق رای دادن کلیسای، آنها با ارسال یک InMemoriam اطلاع خود را غم و اندوه

4. A number of distinguished commentators, most of them ecclesiastics, were assembled to evaluate the programmes and their implications.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از مفسران برجسته، که اغلب آن ها روحانی بودند، برای ارزیابی برنامه ها و implications گرد هم آمدند
[ترجمه گوگل]تعدادی از مفسران برجسته، اکثر آنها کلیساها، برای ارزیابی برنامه ها و پیامدهای آنها جمع شده بودند

5. Among themselves, ecclesiastics have become eminently sophisticated and erudite.
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها، روحانیان به طور برجسته ای پیچیده و آموزنده شده اند
[ترجمه گوگل]در میان خود، کلیساها به شدت پیشرفته و متکبر شده اند

6. In consequence, a gulf has opened between ecclesiastics and their congregations.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، یک خلیج بین روحانیان و جماعت آنان باز شده است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، یک خلیج بین کلیساها و جماعت های آنها افتتاح شده است

7. The ecclesiastic universities started to merge into the Chinese society and education system.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه های روحانی شروع به ادغام با جامعه چینی و سیستم آموزشی کردند
[ترجمه گوگل]دانشگاه های کلیسا در حال پیوستن به جامعه و نظام آموزشی چینی هستند

8. The man and the ecclesiastic fought within him, and the victory fell to the man.
[ترجمه ترگمان]مرد و مرد روحانی در او مبارزه کردند و پیروزی به سوی مرد افتاد
[ترجمه گوگل]مرد و کلیساها درون او جنگیدند و پیروزی به مرد افتاد

9. Stephen's Basilica is an ecclesiastic basilica located in Budapest and named in honor of Hungary's first Christian king.
[ترجمه ترگمان]Stephen Basilica یک روحانی است که در بوداپست، و به افتخار اولین پادشاه مسیحی مجارستان نام گذاری شد
[ترجمه گوگل]کلیسای استفان Basilica کلیسای واقع در بوداپست و به نام افتخار اولین پادشاه مسیحی مجارستان است

10. Not impossibly there was a resistance movement in the Fens, as later under William the Conqueror, and ecclesiastics became involved.
[ترجمه ترگمان]به طور باورنکردنی، یک جنبش مقاومت در the، همان طور که بعدا تحت ویلیام فاتح وارد شد، وجود داشت و روحانیان در آن شرکت کردند
[ترجمه گوگل]به طور غیرممکن، جنبش مقاومت در Fens وجود داشت، همانطور که بعدا تحت ویلیام فاتح، و کلیساها درگیر شد

11. Personal ambition was doubtless another factor which tended to enmesh ecclesiastics in politics.
[ترجمه ترگمان]بدون شک جاه طلبی شخصی عامل دیگری بود که به enmesh روحانی در سیاست گرایش داشت
[ترجمه گوگل]جاه طلبی شخصی، یکی دیگر از عواملی بود که تمایل داشت در کلیساها در سیاست ها غلبه کند

12. George Fisher, chief executive officer of Kodak Company, quoted from Ecclesiastics.
[ترجمه ترگمان]جورج فیشر، مدیر اجرایی شرکت Kodak Company، از Ecclesiastics نقل کرد
[ترجمه گوگل]جورج فیشر، مدیر اجرایی شرکت کداک، از کوهنوردان نقل شده است

13. The only witnesses had been Sarah's stepmother, and an ecclesiastic colleague who envied him his good fortune.
[ترجمه ترگمان]تنها شاهدها، نامادری سارا بودند، و یک هم کار روحانی که به او رشک می برد
[ترجمه گوگل]شاهدان تنها شاهزاده سارا بوده اند و یک همکار برجسته ای بود که به او ثروت خویش را بخشید

14. On his accession he was crowned and anointed by ecclesiastics.
[ترجمه ترگمان]وی پس از جلوس بر تخت سلطنت، توسط روحانیان تاج گذاری شد
[ترجمه گوگل]در زمان ریاستش، او توسط کلیساها تأمین و به پا کرد

پیشنهاد کاربران

کلیسایی، کشیشی


کلمات دیگر: