کلمه جو
صفحه اصلی

electromotive


معنی : متحرک بوسیله برق
معانی دیگر : (مولد جریان برق به خاطر اختلاف پتانسیل) برق ران

انگلیسی به فارسی

متحرک با برق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or producing a flow of electricity.

• producing electric currents, pertaining to the production of electric currents

مترادف و متضاد

متحرک به وسیله برق (صفت)
electromotive

جملات نمونه

1. Equipped with four different electromotive spanner, can be in the sleeve size 3 seconds easily remove or tighten various kinds of car wheels setscrew
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به چهار وسیله نقلیه الکتریکی مختلف مجهز است که می تواند ۳ ثانیه به اندازه آستین باشد و به راحتی انواع مختلفی از چرخ های ماشین را پاک یا محکم کند
[ترجمه گوگل]مجهز به چهار دکمه الکتروموتوری مختلف می تواند در اندازه آستین 3 ثانیه باشد به راحتی حذف یا سفت انواع مختلف چرخ های ماشین چرخ

2. This paper describes a new type of electromotive handspike from structure and working principle and its test results.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نوع جدیدی از handspike های محرکه الکتریکی از ساختار و اصل کار و نتایج آزمایش آن را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک نوع جدید از دستهای الکتریکی خودرو از ساختار و اصل کار و نتایج آزمایش آن را توصیف می کند

3. Multifunctional Rotary Chair and Electromotive Four - pole Swing applied to vestibular functional test of astronauts are introduced.
[ترجمه ترگمان]چند منظوره روتاری و Chair چهار قطبی با Swing چهار قطبی استفاده می شوند تا تست عملکردی فضانوردان ارایه شود
[ترجمه گوگل]صندلی چرخشی چند منظوره و نوسان چهار پایه الکتروموتور اعمال شده به آزمون عملکردی ویستیبولار فضانوردان معرفی شده است

4. Several conversion examples, from induced electromotive force through central-loop TEM 5-D forward program to apparent resistivity, illustrate the feasibleness of inverse spline method.
[ترجمه ترگمان]چند مثال تبدیل، از نیروی محرکه الکتریکی القا شده از طریق برنامه پیش رو loop TEM ۵ - D به مقاومت ظاهری، the روش نوار spline معکوس را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]چندین نمونه تبدیل از نیروی الکترومغناطیسی القا شده توسط برنامه پیشرو TEM 5-D تسمه مرکزی به مقاومت ظاهری، نشان دهنده توانایی روش اسپینین معکوس است

5. Calculation method of working stroke of electromotive handspike is deduced. Structure design and movement analysis of electromagnetic braking controller are indicated.
[ترجمه ترگمان]روش محاسبه حرکت کاری of محرکه الکتریکی استنتاج می شود طراحی ساختار و آنالیز حرکت کنترل کننده ترمز مغناطیسی نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]روش محاسبه سکته مغزی الکترومکانیکی دست ساز است طراحی ساختار و تحلیل حرکت کنترل کننده ترمز الکترومغناطیسی نشان داده شده است

6. It not only provides approach of rebuild electromotive motor, but also offers an actual proof of expanding use of oil ring bearing and research of lubricate theory.
[ترجمه ترگمان]این نه تنها روش بازسازی موتور محرکه الکتریکی را فراهم می کند، بلکه اثبات واقعی استفاده از کاربرد حلقه نفت و تحقیقات نظریه lubricate را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این نه تنها روش بازسازی موتور الکتروموتور را فراهم می کند، بلکه اثبات واقعی گسترش استفاده از بلبرینگ نفت و تحقیق در زمینه تئوری روان کننده را ارائه می دهد

7. In the Hall effect, Hall electromotive force is not only related to the current density, magnetic field and the distance of the poles, but also to Hall coefficient directly.
[ترجمه ترگمان]در اثر هال، نیروی محرکه الکتریکی هال تنها مربوط به چگالی جریان، میدان مغناطیسی و فاصله قطب ها نیست، بلکه به طور مستقیم به ضریب هال مربوط می شود
[ترجمه گوگل]در اثر Hall، نیروی الکترومغنایی Hall فقط مربوط به تراکم جریان، میدان مغناطیسی و فاصله قطبها نیست، بلکه به طور مستقیم ضریب Hall نیز مرتبط است

8. A new method of measuring the electromotive force of reversible cells using MOS intergrated circuit is presented.
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید اندازه گیری نیروی محرکه الکتریکی سلول ها با استفاده از مدار intergrated MOS ارائه شده است
[ترجمه گوگل]روش جدیدی برای اندازه گیری نیروی الکترومغناطیسی سلولهای برگشت پذیر با استفاده از مدار مجهز به MOS ارائه شده است

9. The letter E is commonly used for electromotive force.
[ترجمه ترگمان]این نامه معمولا برای نیروی محرکه الکتریکی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نامه E معمولا برای نیروی الکتروموتور استفاده می شود

10. Current . electromotive force. or power supplied to an electric circuit. network . or device.
[ترجمه ترگمان]جاری نیروی محرکه الکتریکی یا توان الکتریکی را به مدار الکتریکی متصل می کند شبکه یا دستگاه
[ترجمه گوگل]جاری نیروی محرکه برقی یا قدرت عرضه شده به یک مدار الکتریکی شبکه یا دستگاه

11. On this basis, back electromotive force without load and with load is researched, simulated and analyzed, and cogging torque is analyzed and calculated in different dimensions of magnetic steel.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، نیروی محرکه الکتریکی بدون بار و بار مورد بررسی قرار می گیرد، شبیه سازی شده و آنالیز می شود، و گشتاور cogging در ابعاد مختلف فولاد مغناطیسی تحلیل و محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]بر این اساس، نیروی الکترومغناطیسی بدون بار و با بار مورد بررسی، شبیه سازی و تحلیل قرار می گیرد و گشتاور دنده ای در ابعاد مختلف فولاد مغناطیسی تجزیه و تحلیل می شود

12. When the impacting object is impacted, an electromotive force is generated by the vibrating of the piezoelectric element.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شی تاثیر گذار تحت تاثیر قرار می گیرد، نیروی محرکه الکتریکی با ارتعاش عنصر پیزوالکتریک تولید می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که شی ضربه ای تحت تأثیر قرار می گیرد، نیروی الکترومغناطیسی بوسیله ارتعاش عنصر پیزوالکتریک تولید می شود

13. Commonly used than torque than the electromotive force, such that the magnification factor.
[ترجمه ترگمان]معمولا از نیروی محرکه به جز نیروی محرکه الکتریکی، مانند عامل بزرگنمایی، استفاده می شود
[ترجمه گوگل]به طور معمول از گشتاور از نیروی الکترومغناطیسی استفاده می شود، از جمله عامل بزرگنمایی

14. The DC electromotive force output by AC generator can have quite big pulsating voltage.
[ترجمه ترگمان]خروجی نیروی محرکه الکتریکی DC به وسیله ژنراتور AC می تواند ولتاژ پالسی بزرگ داشته باشد
[ترجمه گوگل]خروجی نیروی الکتروموتور DC توسط ژنراتور AC می تواند ولتاژ خازنی بسیار زیادی داشته باشد

پیشنهاد کاربران

محرکه الکتریکی


کلمات دیگر: