کلمه جو
صفحه اصلی

fibrin


معنی : فیبرین
معانی دیگر : (زیست شناسی) فیبرین، تار لخته (پروتئین غیرقابل حل خون که لخته ی خون از آن است)، ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول

انگلیسی به فارسی

فیبرین، ماده پروتئینی رشته‌مانند و غیر‌محلول


فیبرین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: fibrinous (adj.)
• : تعریف: a tough, white, elastic protein formed in the clotting of blood.

• insoluble fibrous protein involved in the blood clotting process in vertebrates (chemistry)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] فیبرین

مترادف و متضاد

فیبرین (اسم)
fibrin

جملات نمونه

1. In the presence of fibrin, tissue type plasminogen activator converts plasminogen to plasmin, which subsequently cleaves the chromogenic substrate.
[ترجمه ترگمان]در حضور of، فعال کننده نوع بافت، plasminogen را به plasmin تبدیل می کند که متعاقبا بس تر chromogenic را می شکافد
[ترجمه گوگل]در حضور فیبرین، نوع بافت پلاسمینوژن پلاسمینوژن پلاسمینوژن را به پلاسمین تبدیل می کند که پس از آن سوبسترای کروموژنیک را جدا می کند

2. Results After coculture with fibrin . mRNA expression of tPA. uPA and PAl - 1 in GEC elevated significantly .
[ترجمه ترگمان]نتایج پس از کشت مشترک با fibrin بیان mRNA of upa و pal - ۱ در GEC به طور معنی داری بالا رفت
[ترجمه گوگل]نتایج پس از کشت با فیبرین بیان mRNA tPA uPA و PAl - 1 در GEC به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است

3. Take fibrin supplements. With an adequate intake of fibrin, people will look 5 years younger.
[ترجمه ترگمان]مکمل های fibrin را در نظر بگیرید با دریافت مناسب of، افراد ۵ سال جوان تر به نظر خواهند رسید
[ترجمه گوگل]مکمل فیبرین را مصرف کنید با مصرف کافی فیبرین، افراد 5 سال جوانتر خواهند شد

4. A proteolytic enzyme in plasma that dissolves fibrin and other blood clotting factors.
[ترجمه ترگمان]آنزیم proteolytic در پلاسما که fibrin و دیگر عوامل انعقاد خون را حل می کند
[ترجمه گوگل]یک آنزیم پروتئولیتیک در پلاسما که فیبرین و دیگر عوامل لخته شدن را حل میکند

5. A fibrin adhesive agent was prepared from fresh human plasma by cryoprecipitation.
[ترجمه ترگمان]یک عامل اتصال دهنده fibrin از پلاسما با استفاده از پلاسما توسط cryoprecipitation تهیه شد
[ترجمه گوگل]عامل فیبرین چسبنده از پلاسمای تازه انسان با استفاده از فرسایش تهیه شد

6. As a kind of bioprotein agent, fibrin glue has been used for the carrier of drug sustained release except for hemostasis, blocking tissue defect, preventing tissue from adhesion.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نوع از عامل bioprotein، چسب fibrin برای حمل مداوم دارو به جز for، مسدود کردن مسدود کننده بافت و جلوگیری از چسبندگی بافت به کار رفته است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک عامل بیوپروتئین، چسب فیبرین برای حامل مجاز دارو به جز برای هموستاز، مسدود کردن نقص بافت، جلوگیری از چسبندگی بافت ها مورد استفاده قرار می گیرد

7. Pooled modified fibrin was used to deliver the growth factor.
[ترجمه ترگمان]pooled اصلاح شده به منظور ارایه عامل رشد مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فیبرین اصلاح شده برای تحویل فاکتور رشد مورد استفاده قرار گرفت

8. Fibrinolytic enzymes are agents that dissolve fibrin clots.
[ترجمه ترگمان]آنزیم های \"Fibrinolytic\" agents هستند که لخته fibrin رو حل می کنن
[ترجمه گوگل]آنزیم های فیبرینولیتیک عامل هایی هستند که حلقه های فیبرین را حل می کنند

9. Objective To evaluate the effect of fibrin glue on preventing adhesion after celiac operation.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر چسب fibrin روی جلوگیری از چسبندگی پس از عملیات سلیاک
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر فیبرین بر پیشگیری از چسبندگی پس از عمل سلیاک

10. Conclusion: Fibrin glue can be a good sustained release carrier of MTX or CDDP, except ADM.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: چسب fibrin می تواند یک حامل بار پایدار از MTX یا CDDP باشد، به جز ADM
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: چسب فیبرین میتواند حامل MTX یا CDDP خوب با پایداری آزاد باشد، به جز ADM

11. After secretion into the blood, these four vitamin K-dependent proteins from part of the coaguLation (fibrin) through a series of enzymatic actions, and last the cruor process has been fulfilled.
[ترجمه ترگمان]پس از ترشح خون، این چهار پروتیین وابسته به ویتامین کا به بخشی از the (fibrin)از طریق یک سری اقدامات آنزیمی، و آخرین فرآیند cruor انجام شده است
[ترجمه گوگل]پس از ترشح خون، این چهار پروتئین وابسته به ویتامین K از بخشی از هموگلوبین (فیبرین) از طریق یک سری از اقدامات آنزیمی، و آخرین فرایند کورور انجام شده است

12. Conclusion: Fibrin sealant occlusion method is effective for the postoperative enterocutaneous fistula.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: روش انسداد زوار sealant برای فیستول postoperative enterocutaneous موثر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: روش انعقاد فیبرین سیلانت برای فیستول enterocutaneous بعد از عمل موثر است

13. The necrotic epithelium becomes embedded in exuding fibrin and red and white cells, so that a grayish pseudomembrane is formed-commonly over the tonsils, pharynx or larynx.
[ترجمه ترگمان]بافت پوششی از بافت necrotic در exuding و سلول های سفید و سفید قرار داده می شود، به طوری که a خاکستری رنگی معمولا بر روی the، حلق یا حنجره شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]Epithelium necrotic در emuding فیبرین و سلول های قرمز و سفید تعبیه شده است، به طوری که یک pseudomembrane grayish تشکیل شده است - معمولا بیش از لوزه ها، حنجره و حنجره

14. The fibrin exudation was occurred in 10 eyes. IOP elevation was found in 4 eyes.
[ترجمه ترگمان]The fibrin در ۱۰ چشم اتفاق افتاد ارتفاع IOP در ۴ چشم یافت شد
[ترجمه گوگل]اکسیداسیون فیبرین در 10 چشم صورت گرفت ارتفاع چشم در 4 چشم دیده می شود

15. Objective To evaluate the effects of fibrin glue and gatifloxacin on preventing adhesion and local infection of tendon after tenorrhaphy.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات چسب fibrin و gatifloxacin در جلوگیری از چسبندگی و عفونت موضعی of بعد از tenorrhaphy
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثرات فیبرین چسب و گیتفلوکاسین بر جلوگیری از چسبندگی و عفونت موضعی تاندون بعد از تنورفائی


کلمات دیگر: