کلمه جو
صفحه اصلی

elephantine


معنی : ستبر، پیلی، پیل مانند، پیلسان، کلان، بد هیکل
معانی دیگر : وابسته به فیل، فیلی، پیل پیکر، غول پیکر، عظیم الجثه

انگلیسی به فارسی

پیلی، پیل‌مانند، پیلسان، کلان، ستبر، عظیم‌‌الجثه، بدهیکل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to an elephant or elephants.

(2) تعریف: like an elephant, usu. in size, strength, or clumsiness.
متضاد: tiny

• like an elephant; huge, enormous
something that is elephantine is like an elephant, for example because it is large and clumsy; a literary word.

مترادف و متضاد

ستبر (صفت)
gross, sturdy, big, thick, stout, robust, burly, stalwart, elephantine, robustious

پیلی (صفت)
elephantine

پیل مانند (صفت)
elephantine

پیلسان (صفت)
elephantine

کلان (صفت)
immense, massive, huge, elephantine, galactic

بد هیکل (صفت)
unwieldy, elephantine

huge


Synonyms: behemothic, big, colossal, enormous, extensive, gargantuan, giant, gigantic, grand, great, humongous, immense, jumbo, large, mammoth, massive, monstrous, monumental, mountainous, titanic, towering


جملات نمونه

1. She's so tiny she makes me feel elephantine.
[ترجمه ترگمان]خیلی کوچک است که باعث می شود احساس elephantine کنم
[ترجمه گوگل]او آنقدر کوچک است که باعث می شود احساس خفگی کند

2. Heka-ib was governor of Elephantine in the sixth Dynasty and was buried in a rock tomb at Kubbet el-Hawa at Aswan.
[ترجمه ترگمان]Heka - ib در دودمان ششم به عنوان والی در (Elephantine)به خاک سپرده شد و در یک آرامگاه سنگی در Kubbet el در اسوان به خاک سپرده شد
[ترجمه گوگل]هکایب فرماندار Elephantine در سلسله ششم بود و در یک آرامگاه سنگ در Kubbet el Hawa در Aswan به خاک سپرده شد

3. In the middle of this elephantine travail, there came a knock on the door.
[ترجمه ترگمان]در وسط این نیروی elephantine، ضربه ای به در نواخته شد
[ترجمه گوگل]در وسط این خراب فیل، یک ضربه در درب ظاهر شد

4. His legs were elephantine.
[ترجمه ترگمان]پاهایش مثل فیل بود
[ترجمه گوگل]پاهای او فیل بود

5. These elephantine oddities seem to carry a message. Each artist has an idiosyncratic eye.
[ترجمه ترگمان]این نگاه غریب و غریب به نظر می رسد که حامل پیامی است هر هنرمند چشم منحصر به فرد دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این عجایب فیل ها یک پیام داشته باشند هر هنرمند یک چشم انداز منحصر به فرد دارد

6. India's current rulers, the mahouts to an elephantine state, seem at least to understand this.
[ترجمه ترگمان]حاکمان فعلی هند، the به یک دولت عظیم، حداقل این را درک می کنند
[ترجمه گوگل]حاکمان کنونی هند، در حال حاضر به یک کشور فیلمی، به نظر می رسد حداقل این را درک کنند

7. These elephantine oddities seem to carry messages.
[ترجمه ترگمان]این غریب elephantine به نظر می رسد که حامل پیام هستند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این عجایب فیل ها پیامهایی را حمل کنند

8. Their daughter is quite plump but their son is positively elephantine.
[ترجمه ترگمان]دخترشان کاملا گوشتالو است، اما پسرش خیلی elephantine
[ترجمه گوگل]دخترشان کاملا چاق است، اما پسرش به طور مثبت در کنار فیل است

9. He was deified in the Middle Kingdom and a shrine for his cult was build on Elephantine Island.
[ترجمه ترگمان]او در قرون وسطی تاسیس شد و زیارتگاه for در جزیره (Elephantine)ساخته شد
[ترجمه گوگل]او در پادشاهی میانه و خدای مقدس افسرده شد زیرا فرقه او در جزیره Elephantine ساخته شد

10. The endearing bathos and crassness of Laurel found an admirable foil in the elephantine smugness of his rotund partner.
[ترجمه ترگمان]این عزیز و لوس و گران بها، برگ برنده قابل تحسینی در نخوت و نخوت همراه او پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]حمام های دلسوز و لورل لورل یک فویل قابل تحسین در افسانه ی افراطی شریک زندگی خود را پیدا کردند

11. He got out of his car with difficulty, one elephantine foot first, then the bulk of his enormous body.
[ترجمه ترگمان]او با زحمت از ماشین بیرون آمد، یک پای فیل مانند اول، سپس هیکل تنومند بدنش
[ترجمه گوگل]او ماشین خود را با مشکل روبرو می کرد، اولین پایه فیل، پس از آن بخش اعظم بدن او

12. Over the period since 1945 as a whole, other beasts proved mammoths - of elephantine size but doomed to extinction.
[ترجمه ترگمان]در طول دوره از سال ۱۹۴۵ به عنوان یک کل، حیوانات دیگر ماموت ها - با اندازه فیل دار، اما محکوم به انقراض هستند
[ترجمه گوگل]در طول مدت زمانی که از سال 1945 به طور کامل، دیگر حیوانات ماموت - از اندازه فیل، اما محکوم به انقراض است

13. At first glance it looks as though the structure might belong to the Social Security Administration or some other elephantine bureaucracy.
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول به نظر می رسد که ساختار ممکن است متعلق به اداره امنیت اجتماعی یا یک نوع بوروکراسی عظیم دیگر باشد
[ترجمه گوگل]در نگاه اول، به نظر می رسد که این ساختار ممکن است به اداره تامین اجتماعی یا سایر بوروکراسی های فیلمی تعلق داشته باشد

14. She was a silly girl, and far too easily impressed by Grunte's elephantine attentions.
[ترجمه ترگمان]او دختر احمقی بود و به آسانی تحت تاثیر توجه elephantine Grunte قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک دختر احمقانه بود و خیلی راحت تحت تأثیر فیلمی گرانت قرار گرفت


کلمات دیگر: