کلمه جو
صفحه اصلی

fete


معنی : جشن، جشن گرفتن
معانی دیگر : عید، سرور

انگلیسی به فارسی

ضیافت (به‌ویژه در هوای آزاد)، بزم، جشن، سور، جشنواره


(به افتخار کسی) سور دادن، جشن بر پا کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a festival.
مشابه: feast, festival, gala

(2) تعریف: an elaborate party, feast, or entertainment.
مشابه: gala
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fetes, feting, feted
• : تعریف: to honor or entertain (someone) with a fete.
مشابه: banquet

- The film director was recently feted at a banquet.
[ترجمه ترگمان] کارگردان این فیلم به تازگی در یک ضیافت جشن گرفته شد
[ترجمه گوگل] کارگردان فیلم اخیرا در مهمانی برگزار شد

• party, celebration; banquet, feast; holiday
host a party in honor of

مترادف و متضاد

throw a party for someone


جشن (اسم)
jubilation, jubilee, feast, carnival, celebration, ceremony, fiesta, fete

جشن گرفتن (فعل)
celebrate, feast, fete, commemorate

celebration, party


Synonyms: ball, banquet, bazaar, do, fair, festival, fiesta, gala


Synonyms: celebrate, entertain, feast, festival, hold reception for, holiday, honor, lionize, make much of, roll out the red carpet, treat, wine and dine


جملات نمونه

1. The fete will take place on Sunday, rain or shine.
[ترجمه ترگمان]جشن در روز یکشنبه، باران یا درخشندگی برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]این افتخار در روز یکشنبه، باران یا درخشش رخ خواهد داد

2. Despite the bad weather the fete will go ahead.
[ترجمه ترگمان]با وجود هوای بد، جشن به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]با وجود آب و هوای نامطبوع، جشن می گیرد

3. The fete will go ahead provided the rain keeps off.
[ترجمه ترگمان]جشن ادامه خواهد یافت مشروط بر اینکه باران ادامه یابد
[ترجمه گوگل]این افتخار پیش می آید تا باران را حفظ کند

4. I gladly accepted their invitation to open the fete.
[ترجمه ترگمان]من با خوشحالی دعوت آن ها را برای باز کردن جشن دعوت کردم
[ترجمه گوگل]من با خوشحالی پذیرفتن دعوت آنها برای افتتاحیه را پذیرفتم

5. The act he'd devised for the Easter Fete was a black mass.
[ترجمه ترگمان]کاری که برای عید پاک اختراع کرده بود، توده سیاهی بود
[ترجمه گوگل]اقدامی که او برای عید پاک انجام داد، یک توده سیاه بود

6. It's the elderly Morkan sisters' annual Yuletide fete, where three generations gather each year to make merry.
[ترجمه ترگمان]این جشن سالیانه دوخواهر مسن است که هر ساله سه نسل در آنجا گرد هم می آیند تا شاد شوند
[ترجمه گوگل]این سالگرد تولد سالانه سالمندان خواهران مورگان است که در آن سه نسل هر سال برای سرگرمی جمع می شوند

7. Add mint and fete cheese and process to form a paste.
[ترجمه ترگمان]پنیر و پنیر جشن را اضافه کنید تا خمیر را شکل دهید
[ترجمه گوگل]اضافه کردن نعناع و پنیر و فرآیند برای تشکیل یک رب

8. A lavish fete rings in the historic day.
[ترجمه ترگمان]یک جشن پر زرق و برق در روز تاریخی
[ترجمه گوگل]در روز تاریخی شاهزاده ای با شکوه است

9. The fete is at Elim day nursery, in Alvanley Road.
[ترجمه ترگمان]جشن در nursery elim در خیابان Alvanley برگزار می شود
[ترجمه گوگل]این جشن در مهد کودک الیم در جاده الوانلی واقع شده است

10. Remove from oven and sprinkle fete cheese and herb and pine nut garnishes over top.
[ترجمه ترگمان]از فر خارج شوید و بر روی پنیر، پنیر و nut که در بالای آن قرار دارند روی آن قرار دهید
[ترجمه گوگل]از کوره خارج شوید و پنیر و گیاه و گلدان مهره کاج را بالای سر بپاشید

11. The fete was attended mostly by visitors from Northern states, because many residents supported the South on the secession issue.
[ترجمه ترگمان]این جشن عمدتا توسط بازدید کنندگان از کشورهای شمالی برگزار شد، زیرا بسیاری از ساکنان در مساله جدایی از جنوب حمایت کردند
[ترجمه گوگل]این جشن بیشتر توسط بازدید کنندگان از کشورهای شمالی برگزار شد، چرا که بسیاری از ساکنان از مسئله جدایی از جنوب حمایت کردند

12. The Easter Fete was for the birds, Timothy Gedge said.
[ترجمه ترگمان]تیم وتی Gedge گفت که Fete عید پاک برای پرنده ها بود
[ترجمه گوگل]تیموتی گجج گفت که عید پاک برای پرندگان بود

13. Over £500 was raised at the fete and this will be used to give 200 pensioners a slap-up Christmas dinner.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۵۰۰ پوند در جشن حاضر شد و این برای دادن ۲۰۰ نفر از بازنشستگان برای صرف شام کریسمس مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]بیش از 500 پوند در روز افتتاح شد و این امر برای دادن 200 تن از بازنشستگان به یک شام کریسمس کباب می شود

14. So do Florentine officials who are preparing to fete the birthday boy in his birthday suit.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مقامات فلورانس که آماده جشن تولد پسر جشن تولد خود می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، مسئولین فلورانس که در حال آماده شدن برای جشن تولد در روز تولد خود هستند، انجام دهید

15. Go to hell! Today is your fete - day!
[ترجمه ترگمان]برو به جهنم امروز جشن شما است!
[ترجمه گوگل]برو به جهنم! روز تولد شماست

They feted the president of Italy with banquets and parades.

با جشن و رژه مقدم، رئیس‌جمهور ایتالیا را گرامی داشتند.


پیشنهاد کاربران

مراسم، مراسم خیریه، مورد استقبال عمومی قرار دادن

f�ted: admired. honoured. enteretained



کلمات دیگر: