کلمه جو
صفحه اصلی

elusion


معنی : گریز، اجتناب، طفره، طفره روی، اغفال
معانی دیگر : فرار، اختفا، احتراز از گیر افتادن

انگلیسی به فارسی

گریز، طفره، اغفال، اجتناب


انعکاس، طفره، گریز، اغفال، اجتناب، طفره روی


انگلیسی به انگلیسی

• evasion, avoidance, dodging

مترادف و متضاد

گریز (اسم)
escape, scuttle, allusion, getaway, evasion, flight, digression, jink, elusion, subterfuge, gink, guy, scamper, escapement, desertion, loup, truancy, sidestep

اجتناب (اسم)
shirk, avoidance, elusion

طفره (اسم)
hop, evasion, equivocation, jink, avoidance, elusion, subterfuge, runaround, jump, leap, gambol, gambado, put-off

طفره روی (اسم)
evasion, shirk, avoidance, elusion, subterfuge, dodgery

اغفال (اسم)
confusion, deception, delusion, elusion, hallucination

جملات نمونه

1. The Internet provides us an elusion of reality.
[ترجمه ترگمان]اینترنت ما را از واقعیت متمایز می کند
[ترجمه گوگل]اینترنت به ما امکان تحقق واقعیت را میدهد

2. Sometimes I want elusion life, but I discover after coming out 30 kilometers have nowhere can go. . .
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات من زندگی elusion را می خواهم، اما بعد از اینکه ۳۰ کیلومتر را بیرون می آورم هیچ کجا نمی توانم بروم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من زندگی عاشقانه را می خواهم، اما بعد از کشف 30 کیلومتری کشف می کنم، هیچ جایی نمی تواند برود

3. Sometimes I feel oneself orders in the elusion!
[ترجمه ترگمان]گاهی احساس می کنم که خود را در the orders!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من احساس می کنم خودم سفارش در elusion!

4. Elusion of financial risk is very important for the healthy development of the stock market.
[ترجمه ترگمان]ریسک مالی برای توسعه سالم بازار سهام بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]جداسازی ریسک مالی برای توسعه سالم بازار سهام بسیار مهم است

5. Stand up to the realistic choice elusion was equal to choose to is gobble up!
[ترجمه ترگمان]در برابر انتخاب واقع گرایانه خود ایستادگی کنید و انتخاب کنید که gobble را قورت دهد!
[ترجمه گوگل]ایستادن تا انتخاب واقع گرایانه الیونیزم برابر بود انتخاب کنید که سر و صدا دارد!

6. The elusion that is no matter how it is, evasive results all take success as price.
[ترجمه ترگمان]The که مهم نیست چطور است، نتایج طفره آمیز همه موفقیت را به عنوان قیمت به دست می آورند
[ترجمه گوگل]اظهارنظر که مهم نیست چطور است، نتایج اشتباه همه به عنوان قیمت به موفقیت می رسند

7. In the same time, we analyze the elusion of the precedent mechanism.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، ما the مکانیزم را تحلیل می کنیم
[ترجمه گوگل]در همان زمان، ما تجزیه و تحلیل از مکانیزم سابقه

8. It could eliminate the tax elusion by way of false divorce.
[ترجمه ترگمان]این می تواند مالیات را به وسیله طلاق جعلی از بین ببرد
[ترجمه گوگل]این می تواند از بین بردن مالیات از طریق طلاق کاذب

9. This paper examine on the pauperization mechanism and elusion path for the reservoir emigration of the southwest of China.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی مکانیسم pauperization و مسیر elusion برای مهاجرت ذخایر در جنوب غربی چین می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله بر روی مکانیزم پوزیتیویسم و ​​مسیر انحراف برای مهاجرت مخزن جنوب غربی چین مورد بررسی قرار می گیرد

10. From the angle of optimizing industry structure and solving market failure, we point out the means of market risk elusion.
[ترجمه ترگمان]از زاویه بهینه سازی ساختار صنعت و حل شکست بازار، ما به مفهوم ریسک بازار اشاره می کنیم
[ترجمه گوگل]از زاویه بهینه سازی صنعت و رفع ناکارایی بازار، اشاره به وسیلة ایمن سازی ریسک بازار است

11. Finally, the flight conflicts detection methods are optimized, and measures for collision elusion are put forward based on the characteristics of the modem air combat command system.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، روش های تشخیص تضادهای پرواز بهینه می شوند، و اقدامات برای elusion برخورد براساس ویژگی های سیستم فرماندهی مبارزه هوایی مودم به جلو قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در نهایت، روش های تشخیص پرواز تن به تن بهینه سازی می شوند و اندازه گیری هایی برای انحراف تصادفی بر اساس ویژگی های سیستم فرماندهی مبارزه با هوا مود عرضه می شود

12. After using noise jammer, submarine′s course relate to the effect of acoustic countermeasure against torpedo and the successful elusion probability of submarine.
[ترجمه ترگمان]پس از استفاده از jammer نویز، مسیر submarine's مربوط به اثر of صوتی در برابر اژدر و احتمال elusion موفقیت آمیز زیردریایی است
[ترجمه گوگل]پس از استفاده از مسدود کننده صوتی، دوره زیردریایی مربوط به اثر اقدامات صوتی علیه اژدر و احتمال موفقیت آمیز زیردریایی است

13. So, in order to improve our external trade, and strengthen competitive power of international trade, we must work hard to prefect our inverse elusion lawmaking.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به منظور بهبود تجارت خارجی و تقویت قدرت رقابتی تجارت بین المللی، ما باید سخت کار کنیم تا به کار قانونگذاری معکوس our بپردازیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای بهبود تجارت خارجی ما و تقویت قدرت رقابتی تجارت بین المللی، ما باید سخت تلاش کنیم تا قانونی سازی مافوق معکوس داشته باشیم

14. Tidy up this complicated mood, seem to want to choose elusion.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این حالت پیچیده را پیش بینی کنید، به نظر می رسد می خواهید elusion را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این خلط پیچیده را تصحیح کنید


کلمات دیگر: